English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
alternator دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
alternators دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
Other Matches
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
alternator الترناتور
alternators الترناتور
heater بخاری دستگاه تولید گرما
heaters بخاری دستگاه تولید گرما
oscillator دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
alternated متناوب کردن متناوب بودن
alternate متناوب کردن متناوب بودن
alternates متناوب کردن متناوب بودن
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
intremittent متناوب
continual متناوب
intermissive متناوب
altern متناوب
spotty متناوب
periodic متناوب
interrupted متناوب
alternating متناوب
intermittent متناوب
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
staggers متناوب تردیدداشتن
interval exercises تمرینهای متناوب
interchange متناوب ساختن
interchanges متناوب ساختن
interchanging متناوب ساختن
intermitter متناوب کننده
staggering متناوب تردیدداشتن
intermittent reception موجگیری متناوب
flows حرکت متناوب
alternating current جریان متناوب
work interval کار متناوب
periodic متناوب پریودیک
flow حرکت متناوب
off and on بطور متناوب
alternators متناوب ساز
alternates تعویض متناوب
alternator متناوب ساز
AC برق متناوب
spasmodic efforts کوشش متناوب
alternated تعویض متناوب
flowed حرکت متناوب
stagger متناوب تردیدداشتن
gating قطع متناوب
keying قطع متناوب
alternate تعویض متناوب
differential compaction تراکم متناوب
alternating copolymer همبسپار متناوب
alternating perspective نمای متناوب
alternating field میدان متناوب
alternating load بار متناوب
fluctuating load بار متناوب
interchanged متناوب ساختن
alternating quantity کمیت متناوب
alternating stress تنش متناوب
alternative current جریان متناوب
alternative reinforcement تقویت متناوب
peal طنین متناوب
peals طنین متناوب
alternating arc قوس متناوب
jerky تشنجی متناوب
intermittent current جریان متناوب
relief interval استراحت متناوب
pealed طنین متناوب
intermittent error خطای متناوب
pealing طنین متناوب
intermittently بطور متناوب
periodic duty کار متناوب
alternate track شیار متناوب
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
intermittent rain بارش متناوب باران
alternating current magnet مغناطیس جریان متناوب
reciprocating دارای حرکت متناوب
three phase alternating current جریان متناوب سه فازه
implusive discharge تخلیه غیر متناوب
variation نوسان متناوب پراکندگی
intermittent rating کار اسمی متناوب
load reversal دوره بارگذاری متناوب
variations نوسان متناوب پراکندگی
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
rectification of an alternating current یکسوکنندگی جریان متناوب
forced alternating current جریان متناوب فشرده
alternators دینام جریان متناوب
alternating stress test ازمایش تنش متناوب
alternating current motor موتور جریان متناوب
alternating current instrument سنجه جریان متناوب
alternating current generator مولد جریان متناوب
power of alternating current توان جریان متناوب
alternating axis of symmerty محور تقارن متناوب
alternators مولد جریان متناوب
diagonal flow compressor کمپرسور با جریان متناوب
free alternating current جریان متناوب هرز
alternates یک درمیان امدن متناوب
alternator مولد جریان متناوب
alternated یک درمیان امدن متناوب
alternator دینام جریان متناوب
alternate یک درمیان امدن متناوب
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
single phase alternating current جریان متناوب یک فازه
alternating current circuit مدار جریان متناوب
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
magneto bell زنگ اخبار جریان متناوب
impedance مقاومت جریان متناوب امپدانس
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
synchronous alternator مولد جریان متناوب سنکرون
welding altrnator مولد جوش جریان متناوب
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
high frequency alternating current جریان متناوب فرکانس بالا
multiphase alternating current جریان متناوب چند فازه
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
systaltic منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
torose استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
impedance مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
clocks دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
interlaminate در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inter laminate [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
inverter وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
invisible مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
capacitor start induction motor موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com