English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
Other Matches
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
pyramidical هرمی
pyramidic هرمی
pyramidal هرمی
bipyramidal دو هرمی
pyramidalization هرمی شدن
pyramidal tracts رشتههای هرمی
pyramidal structure ساختار هرمی
pyramidal area ناحیه هرمی
needle ستون هرمی شکل
trigonal bipyramid دو هرمی مثلث القاعده
needled ستون هرمی شکل
needles ستون هرمی شکل
needling ستون هرمی شکل
acrocephalia جمجمهء هرمی شکل
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
acrocephaly جمجمهء هرمی شکل
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
aguilla [ستون هرمی شکل سنگی]
trigonal bipyramidal molecule مولکول دو هرمی مثلث القاعده
obelisks ستون هرمی شکل سنگی
obelisk ستون هرمی شکل سنگی
acrocephalic دارای جمجمهء هرمی شکل
ziggurat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikkurat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikyrat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zoisite دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
immovability بی حرکتی
hypokinetic کم حرکتی
misbehaciour بد حرکتی
hypoergasia کم حرکتی
dynamic حرکتی
motor حرکتی
dynamically حرکتی
motors حرکتی
motor- حرکتی
stagnancy بی حرکتی
enactive حرکتی
motored حرکتی
ideo motor فکری- حرکتی
kinetic energy انرژی حرکتی
premotor پیش حرکتی
spatiomotor فضایی- حرکتی
motor nerve عصب حرکتی
motor movement عمل حرکتی
movement pattern الگوی حرکتی
psychomotor روانی- حرکتی
quiescence بی حرکتی خاموشی
ataxia ناهماهنگی حرکتی
motor skill مهارت حرکتی
movement pattern انگاره حرکتی
motor unit واحد حرکتی
akathisia بیقراری حرکتی
momentum نیروی حرکتی
motor learning یادگیری حرکتی
kinematic similarity تشابه حرکتی
motor neuron نورون حرکتی
motoneuron نورون حرکتی
inaction بی حرکتی بیهودگی
motor area ناحیه حرکتی
motor path گذرگاه حرکتی
motor control کنترل حرکتی
motor development رشد حرکتی
sensorimotor حسی- حرکتی
motor function کارکرد حرکتی
visuo motor دیداری- حرکتی
sea anchor وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
gross motor skills مهارتهای حرکتی درشت
dynamic balance تعادل و توازن حرکتی
dead center مرکز سکون و بی حرکتی
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
locomotion جابه جایی حرکتی
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
ideo motor act عمل فکری- حرکتی
sensorimotor arc قوس حسی- حرکتی
motor aphasia زبان پریشی حرکتی
locomotor ابتلاء اعضای حرکتی
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
locomotory ابتلاء اعضای حرکتی
motor education تعلیم و تربیت حرکتی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
audiogyral illusion خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
brace scale of motor ability مقیاس توانش حرکتی بریس
locomotory دارای گرفتاری دراعضای حرکتی
abducens nerve عصب حرکتی خارجی چشم
locomotor دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
nervus abducens عصب حرکتی خارجی چشم
nervus oculomotorius عصب حرکتی عمومی چشم
oculomotor nerve عصب حرکتی عمومی چشم
purdue perceptual motor survey ازمون ادراکی- حرکتی پردو
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
audiogravic illusion خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
pyramiding سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
visual bender motor gestalt test ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
circulating ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
extrados برون سو
output برون ده
outputs برون ده
exogenous برون زا
outcrops برون زد
outhaul line برون کش
outcrop برون زد
outside برون
without برون
outsides برون
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
extroverts برون گرای
physiognomy برون چهر
physiognomies برون چهر
acting out برون ریزی
immigration برون کوچی
copper extraction برون کشیدن مس
drive! برون! [با ماشین]
accommodation برون سازی
eccentricity برون مرکزی
eccentricities برون مرکزی
extrovert برون گرای
the out ward eye چشم برون
evacuation برون بری
evacuation برون ریزی
effusion برون تراوی
effusions برون ریزی
effusions برون تراوی
extrapolations برون یابی
suburban برون شهری
off line برون خطی
suburb برون شهر
output برون داد
outputs برون داد
effusion برون ریزی
extrapolation برون یابی
extroversion برون گرایی
emigration برون کوچی
purges برون ریزی
purged برون ریزی
exopsychic برون روانی
purge برون ریزی
exogenous variable متغیر برون زا
exogenous برون زاد
exogenous برون روینده
exogen گیاه برون رو
exvia برون زیست
externality برون بودگی
exteroceptive برون تنی
out group برون گروه
extraterritoriality برون مرزی
extraterritorial برون مرزی
extratensive برون نگر
extrajection برون اندازی
objectives برون ذات
objective برون ذات
self contained برون بی نیاز
extragalactic برون کهکشانی
extrafusal برون دوکی
discharge برون ریزی
discharges برون ریزی
extracyclic برون حلقهای
exterritorial برون مرزی
exogamy برون پیوندی
exocrine برون تراو
epithelium برون پوش
out flow برون ریز
exudation برون نشست
ectoparasite انگل برون زی
exogamy برون همسری
effuent برون ریز
ectorderm برون پوست
outlier برون هشته
outer directed برون وابسته
egest برون کردن
oversea برون مرزی
exocathection برون پردازی
accommodations برون سازی
outsight برون بینی
objectivism برون گرایی
pericardium برون شامه دل
offline برون خطی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com