Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
die casting machine
دستگاه ریخته گری حدیدهای
Search result with all words
pressure die casting machine
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
Other Matches
gravity die casting
ریخته گری حدیدهای ثقلی
pressure die casting
ریخته گری حدیدهای فشاری
die casting alloy
الیاژ ریخته گری حدیدهای
rate of die casting
سرعت ریخته گری حدیدهای
die casting process
فرایند ریخته گری حدیدهای
pressure die casting process
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
die casting
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
core molding machine
دستگاه ریخته گری هسته
pig casting machine
دستگاه ریخته گری شمش
centrifugal casting machine
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
drop froge
اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
die cast
ریختن حدیدهای
die pressed part
بخش فشرده حدیدهای
die burnishing
جلادهی یا پرداخت حدیدهای
die formed part
بخش قالبی حدیدهای
drop forging press
پرس اهنگری حدیدهای
die form
شکل دادن حدیدهای
die stamping
قالب گیری حدیدهای
die burnish
پرداخت کردن حدیدهای
die stamping press
پرس قالب گیری حدیدهای
mis run casting
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
metal founder
ریخته گر
foundry man
ریخته گر
besprent
ریخته
disorganized
در هم ریخته
foundered
ریخته گر
cast copper
مس ریخته گی
brass founder
ریخته گر
hot topping
ریخته گی
moulder
ریخته گر
foundering
ریخته گر
casting
ریخته گی
founders
ریخته گر
caster
ریخته گر
founder
ریخته گر
sheet asphalt
اسفالت ریخته
found
ریخته گری
casting
ریخته گری
founding
ریخته گری
group casting
ریخته گری
founds
ریخته گری
foundries
ریخته گری
iron foundry
ریخته گی اهن
investment foundry
ریخته گی بسته
foundry
ریخته گری
investment castings
ریخته گی بسته
precast
پیش ریخته
wild and woolly
درهم ریخته
chuted concrete
بتن ریخته گی
skinned
پوسته ریخته گی
cast glass
شیشه ریخته گی
skin
پوسته ریخته گی
castellated nut
مهره ریخته گی
cast metal
فلز ریخته گی
skins
پوسته ریخته گی
cast steel
فولاد ریخته گی
skinning
پوسته ریخته گی
moulding
ریخته گری
molten
ریخته ریختگی
potted
در کوزه ریخته
casting
قطعه ریخته گی
cast concrete
بتن ریخته گی
cast crystal
بلور ریخته
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
trumpet
قیف ریخته گری
trumpeted
قیف ریخته گری
ingot casting
ریخته گری شمش
group casting
ریخته گری گروهی
press casting
ریخته گری فشاری
mold
قالب ریخته گری
trumpeting
قیف ریخته گری
litter
زایمان ریخته وپاشیده
precision casting
ریخته گری دقیق
sand casting
ریخته گری ماسهای
shell casting
ریخته گری پوستهای
injection molding
ریخته گری تزریقی
loam castings
ریخته گری شنی
metal foundry
ریخته گری فلزات
olio
مخلوط چیزدرهم ریخته
mis run casting
ریخته گری غلط
chuted concrete
بتن ریخته شده
litters
زایمان ریخته وپاشیده
machinery castings
ریخته گری ماشینی
littering
زایمان ریخته وپاشیده
jakes
اشغال درهم ریخته
pouring cup
قاشق ریخته گری
tumultuous
شلوغ بهم ریخته
iron casting
ریخته گری اهن
investment castings process
فرایند ریخته گی بسته
littered
زایمان ریخته وپاشیده
investment castings
قطعات ریخته گی بسته
non ferrous casting
قطعه ریخته گی غیراهنی
metal casting
ریخته گری فلز
art casting
ریخته گری صنعتی
debris
اشغال روی هم ریخته
plaster cast
ریخته گری گچی
group teaming
ریخته گری گروهی
die mold
فرم ریخته گی تزریقی
plaster casts
ریخته گری گچی
forges
ریخته گری فلز
forge
ریخته گری فلز
transfer molding
ریخته گری انتقالی
pigs
اهن تازه ریخته
pigs
قالب ریخته گری
pig
اهن تازه ریخته
core sand
ماسه ریخته گری
compression molding
ریخته گری فشاری
bottom casting
قطعات ریخته گی بسته
bottom pure ladle
پاتیل ریخته گری
foundry ladle
پاتیل ریخته گری
molded
قالب ریخته گری
molds
قالب ریخته گری
mould
قالب ریخته گری
moulded
قالب ریخته گری
moulds
قالب ریخته گری
cast molding
قالبگیری ریخته گری
cast steel
فولاد ریخته گری
composite casting
ریخته گری مرکب
pig
قالب ریخته گری
direct casting
ریخته گری مستقیم
steel foundry
ریخته گری فولاد
ejecta
مواد بیرون ریخته
fusion casting
ریخته گری ذوبی
grey iron foundry
ریخته گری خاکستری
foundry sand
ماسه ی ریخته گری
eruptive rock
سنگ بیرون ریخته
foundry cupola
کوپول ریخته گری
down hill casting
ریخته گری مستقیم
foundry practice
تکنیک ریخته گری
foundry pit
چاله ریخته گری
foundry pit
جهنم ریخته گری
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
foundry pig iron
اهن خام ریخته گری
continous casting plant
تاسیسات ریخته گری دائمی
brass and bronze foundry
ریخته گری برنج و برنز
lost wax process
ریخته گری با مدلهای مومی
continous casting method
روش ریخته گری دائمی
steel casting foundry
ریخته گری پروفیل فولاد
dissarranged sentences test
ازمون جملههای درهم ریخته
pouring bay
کارگاه کوچک ریخته گری
hot mold centrifugal casting process
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
slip casting
روش ریخته گری لغزشی
steel casting
پروفیل فولادی ریخته گری
pig bed
شن ویژه ریخته گری اهن
centrifugally cast pipe
لوله ریخته گی گریز از مرکز
group teaming plate
صفحه ریخته گری گروهی
mallable casting
ریخته گری چکش خوار
dry sand casting
ریخته گری ماسهای خشک
dissected sentences test
ازمون جملههای درهم ریخته
jetsam
کالاهای به دریا ریخته شده
diecasting
ریخته گری با قالب فلزی
direct chill casting
ریخته گری مستقیم تبریدی
littery
ریخته و پاشیده درهم برهم
top pour ladle
کفچه یا پاتیل ریخته گری
green concrete
بتن تازه ریخته شده
ingot casting car
واگن ریخته گری شمش
press cast process
فرایند ریخته گری فشاری
foundry furnace
بوته یا کوره ریخته گری
pressure casting
قطعه ریخته گری فشاری
potted
کوزه کرده ذدزفرف ریخته
He has collected what the other person.
<proverb>
هر چه این ریخته او جمع کرده.
I am inundated with work.
هزار جور کارسرم ریخته
bullybeef
گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
centrifugal casting
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
die0casting die
حدیده ریخته گری تحت فشار
She had let her hair down .
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
It was a mess . Everything was scattered all over the place.
همه چیز ریخته وپاشیده بود
mallable iron foundry
ریخته گری اهن چکش خوار
centrifugally cast concrete
بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
centrifugal casting process
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal casting process
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com