Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
starfinder
دستگاه ستاره یاب
Other Matches
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet
ستاره سیار ستاره بخت
planets
ستاره سیار ستاره بخت
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform
ستاره وار ستاره وش
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
aster
ستاره
starless
بی ستاره
star
ستاره
starred
ستاره
stars
ستاره
asterisk
ستاره
asterisks
ستاره
stellar
پر ستاره
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
evening star
ستاره شامگاهی
morning star
ستاره صبح
star washer
واشر ستاره ای
finger fish
ستاره دریایی
hexagram
ستاره شش وجهی
sea pad
ستاره دریایی
fixed star
ستاره ثابت
gaint star
ستاره غول
sea nettle
ستاره دریای
dwarf star
ستاره کوتوله
nova
فانی ستاره
d. star
ستاره جفتی
morning star
ستاره بامدادی
neptune
ستاره نپتون
day star
ستاره بامداد
daystar
ستاره بامداد
neutron star
ستاره نوترونی
north star
ستاره قطبی
north star
ستاره شمالی
lodestar
ستاره راهنما
sabaism
ستاره پرستی
lunette
ستاره صغیر
lucifer
ستاره بامدادی
lodestaror load
ستاره قطبی
hesperus
ستاره شام
asteroid
شبیه ستاره
loadstar
ستاره قطبی
loadstar
ستاره راهنما
asteroids
شبیه ستاره
proto star
پیش ستاره
lodestar
ستاره قطبی
starfish
ستاره دریایی
polestar
ستاره قطبی
georgium sidus
ستاره جرج
comet
ستاره گیسودار
comets
ستاره گیسودار
multiple star
ستاره چندگانه
pluto
ستاره پلوتو
hesper
ستاره مغرب
moring star
ستاره بامداد
polaris
ستاره قطبی
polaris
ستاره جدی
medusa
ستاره دریایی
pulsating star
ستاره تپنده
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
stellar
شبیه ستاره
companion
ستاره ندیم
y winding
اتصال ستاره
y network
شبکه ستاره
y connection
اتصال ستاره
vesper
ستاره غروب
planetesimal
کوچک ستاره
uranus
ستاره اورانوس
astronomers
ستاره شناس
astronomer
ستاره شناس
pip
ستاره سردوش
pipped
ستاره سردوش
pipping
ستاره سردوش
stellar
ستاره وار
asterisks
نشان ستاره
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
shooting star
ستاره ثاقب
shooting stars
ستاره ثاقب
mars
ستاره مریخ
Pole Star
ستاره قطبی
astral
شبیه ستاره
Jove
ستاره مشتری
goat
ستاره جدی
goats
ستاره جدی
astrologers
ستاره شناس
asterisk
نشان ستاره
astrologer
ستاره شناس
pips
ستاره سردوش
y voltage
ولتاژ ستاره
astronavigation
ستاره نوردی
astronmer
ستاره شناس
star voltage
ولتاژ ستاره
star bit
بیت ستاره
supergaint
ستاره ابرغول
starlike
ستاره مانند
starlet
ستاره کوچک
star spangled
ستاره نشان
cameleopardalis
ستاره زرافه
stelliform
بشکل ستاره
camelopard
ستاره زرافه
star connection
اتصال ستاره
asterism
نشان ستاره
stellate
ستاره مانند
star finder
ستاره یاب
asterial
ستاره شکل
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
asteroidal
مانند ستاره
star spangled
مزین به ستاره
starlet
ستاره کوره
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
asterisk
با ستاره نشان کردن
comet
ستاره دنباله دار
receptors
ستاره مساعد گیرنده
moring star
ستاره صبح ناهید
Dingbat
نوشتاری که حاوی ستاره
receptor
ستاره مساعد گیرنده
astreated
تزئین شده با ستاره ها
starlight
وابسته بنور ستاره
azimuth
ازیموت ستاره السمت
comets
ستاره دنباله دار
castor
ستاره اول دو پیکر
casters
ستاره اول دو پیکر
all-star
تیم تمام ستاره
twinkling
چشمک زدن ستاره
stardom
ستاره شدن سینماوغیره
asterism
هر چیزی شبیه ستاره
he can read the sky
ستاره شناس است
stars
نشان ستاره اختر
starred
نشان ستاره اختر
castors
ستاره اول دو پیکر
all star
تیم تمام ستاره
caster
ستاره اول دو پیکر
campaign star
نشان جنگی ستاره
medusoid
مانند ستاره دریایی
asterisks
با ستاره نشان کردن
bronze star medal
مدال ستاره برنز
blazing star
ستاره دنباله دار
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
star
نشان ستاره اختر
supergaint
ستاره فوق غول
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
venus
زن زیبا ستاره زهره
star crossed
دارای ستاره نحس
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
stellular
شبیه ستاره کوچک
stellify
بشکل ستاره درامدن
stellify
بشکل ستاره دراوردن
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
star globe
ستاره یاب کروی
star delta switch
کلید ستاره مثلث
pulsating star
ستاره ضربان دار
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
pentalpha
ستاره پنج پره
pentagram
ستاره پنج راس
asteroids
ستاره مانند ستارهای
regulus
ستاره قلب الاسد
asteroid
ستاره مانند ستارهای
stars
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
starlit
روشن شده از نور ستاره
astrological
منسوب به علم ستاره شناسی
asteriated
دارای اشعهء ستاره مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com