Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
situation indicator
دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
Other Matches
situation display
صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
aids to navigation
وسایل کمک ناوبری
navigational aids
وسایل کمک ناوبری
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
dead reckonning tracer
وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
augmentation support set
دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
cohesiometer
دستگاه سنجش چسبندگی خاک
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
exposure meter
دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
ergograph
دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
rakes
دستگاه سنجش خطای برد توپ
raking
دستگاه سنجش خطای برد توپ
rake
دستگاه سنجش خطای برد توپ
acrometer
دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
audiometer
دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
instrument for absolute measurement
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tachistoscope
دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
device status
وضعیت دستگاه
navigation mode
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
condition
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
zeroize
تنظیم وسایل رمز یک ماشین رمز روی یک وضعیت ثابت
squawk mike
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
squawk may day
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk low
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
inertial navigation
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
navigating bridge
پل ناوبری
universal drafting machine
خط کش ناوبری
navigation
ناوبری
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
piloted
ناوبری کردن
navigated
ناوبری کردن
radio navigation
ناوبری رادیویی
bathymetric navigation
ناوبری ژرفایافتی
aerial navigation
ناوبری هوایی
piloted
راهنمای ناوبری
pilots
ناوبری کردن
aids to navigation
کمکهای ناوبری
pilots
راهنمای ناوبری
satellite navigation
ناوبری ماهوارهای
coasts
ناوبری کرانهای
celestial navigation
ناوبری نجومی
pilot
راهنمای ناوبری
inertial navigation
ناوبری لختی
navigates
ناوبری کردن
navigating
ناوبری کردن
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
dead reckonning
ناوبری کور
navigation light
چراغهای ناوبری
coast
ناوبری کرانهای
navigate
ناوبری کردن
pilot
ناوبری کردن
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
day beacon
برج ناوبری روز
tacan
سیستم ناوبری تاکان
air plot
نقشه ناوبری هوایی
navigational grid
بادزن کمک ناوبری
hyperbolic navigation system
روش ناوبری هذلولی
navigational grid
شبکه کمکی ناوبری
omega
سیستم ناوبری امگا
vector
مسیر ناوبری هواپیما
vectors
مسیر ناوبری هواپیما
aeronautical chart
نقشه ناوبری هوایی
inertial navigation system
سیستم ناوبری ماندی
dead reckonning tracer
میز ناوبری کور
subsurface navigation
ناوبری زیر سطحی
stellar inertial navigation
ناوبری لختی ستارهای
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
astro tracker
وسیله ناوبری خودکار نجومی
visual flight
پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
celestial navigation
ناوبری بااستفاده از صور فلکی
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
aeronautical plotting chart
نقشه مخصوص ناوبری هوایی
plotting chart
نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
tactical air navigation
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
hyperbolic navigation
ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
coasting
ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
day beacon
برج ناوبری مورد استفاده درروز
aeronautical plotting chart
نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
aeronautical information overprint
اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
pursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudostereo
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
pseudopursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
shoran
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
radar danning
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
plotting
رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
evaluations
سنجش
appraisal
سنجش
ponders
سنجش
g
سنجش
measurment
سنجش
measurement
سنجش
appraisals
سنجش
ponderation
سنجش
ponderingly
با سنجش
measure
سنجش
poneration
سنجش
evaluation
سنجش
assay
سنجش
assessments
سنجش
assessment
سنجش
deliberation
سنجش
pondering
سنجش
ponder
سنجش
pondered
سنجش
measurements
سنجش
deliberations
سنجش
scalar
سنجش
evalution
سنجش
degress of comparison
سنجش
assays
سنجش
scaling
سنجش
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
measuring voltage
فشار سنجش
measuring unit
عضو سنجش
measuring unit
واحد سنجش
measurment
سنجش اندازه
accuracy to gage
دقت سنجش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com