Total search result: 301 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
null instrument |
دستگاه صفر |
|
|
Search result with all words |
|
click |
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE |
clicked |
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE |
clicks |
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE |
press |
دستگاه پرس |
press |
دستگاه فشار |
presses |
دستگاه پرس |
presses |
دستگاه فشار |
controller |
دستگاه فرمان |
controllers |
دستگاه فرمان |
card |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
cards |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
alternator |
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور |
alternators |
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور |
lobbied |
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن |
lobbies |
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن |
lobby |
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن |
rougher |
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا |
voice |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
voices |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
voicing |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
rake |
دستگاه سنجش خطای برد توپ |
rakes |
دستگاه سنجش خطای برد توپ |
raking |
دستگاه سنجش خطای برد توپ |
handler |
یا دستگاه ذخیره |
handlers |
یا دستگاه ذخیره |
drag |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
dragged |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
drags |
عمل حرکت دستگاه OUSE |
machine |
دستگاه |
machined |
دستگاه |
machines |
دستگاه |
volume |
قدرت دستگاه مخابراتی |
volumes |
قدرت دستگاه مخابراتی |
installation |
دستگاه |
installations |
دستگاه |
generator |
دستگاه مولد برق |
generators |
دستگاه مولد برق |
interlock |
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن |
interlocked |
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن |
interlocking |
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن |
interlocks |
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن |
equipment |
دستگاه |
monitor |
بازدید کار دستگاه |
monitored |
بازدید کار دستگاه |
monitors |
بازدید کار دستگاه |
mechanism |
دستگاه |
mechanisms |
دستگاه |
carrier |
دستگاه کاریر |
carriers |
دستگاه کاریر |
power |
دستگاه برقی |
powered |
دستگاه برقی |
powering |
دستگاه برقی |
powers |
دستگاه برقی |
engine |
موتور ماشین دستگاه مولد نیرو |
cassette recorder |
دستگاه ضبط کاست |
cassette recorders |
دستگاه ضبط کاست |
compressor |
دستگاه یاماشین فشردن هوا |
compressor |
دستگاه تراکم هوا |
compressor |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
compressors |
دستگاه یاماشین فشردن هوا |
compressors |
دستگاه تراکم هوا |
compressors |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
howler |
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست |
howlers |
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست |
machinist |
ماشینیست متصدی دستگاه تراش |
machinists |
ماشینیست متصدی دستگاه تراش |
tape recorder |
ضبط صوت دستگاه ضبط صوت |
tape recorders |
ضبط صوت دستگاه ضبط صوت |
willow |
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی |
willows |
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی |
machinery |
ماشین ها دستگاه |
secret service |
دستگاه محرمانه دولت |
secret services |
دستگاه محرمانه دولت |
feed |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
feeds |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
gill |
دستگاه تنفس ماهی |
register |
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما |
registering |
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما |
registers |
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما |
vibrator |
دستگاه ارتعاش |
vibrator |
دستگاه ماساژ |
vibrators |
دستگاه ارتعاش |
vibrators |
دستگاه ماساژ |
set |
دستگاه |
set |
چیدن دستگاه |
sets |
دستگاه |
sets |
چیدن دستگاه |
setting up |
دستگاه |
setting up |
چیدن دستگاه |
array |
دستگاه انتن |
arrays |
دستگاه انتن |
joint |
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود |
peripheral |
دستگاه جانبی |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
drill |
دستگاه مته |
drill |
مته دستگاه مته ستونی |
drilled |
دستگاه مته |
drilled |
مته دستگاه مته ستونی |
drills |
دستگاه مته |
drills |
مته دستگاه مته ستونی |
Other Matches |
|
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |
equilibrator |
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه |
pulmotor |
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن |
facsimile recorder |
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
magnetometer |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
performance factor |
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه |
gun slide |
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ |
cold swaging machine |
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد |
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
plate milling stand |
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
transducer |
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
unit |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
units |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
automatic search jammer |
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار |
computer controlled machine |
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی |
direct access storage device |
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم |
which transponder |
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است |
column grinder |
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی |
intercept receiver |
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی |
insulation testing apparatus |
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی |
telephone repeater |
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی |
survey meter |
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی |
laser linescan |
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری |
preset vector |
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب |
traversing mechanism |
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت |
declination constant |
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه |
moving iron instrument |
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان |
units |
دستگاه |
appliances |
دستگاه |
system |
دستگاه |
appurtenance |
دستگاه |
device |
دستگاه |
units |
یک دستگاه |
unit |
یک دستگاه |
appliance |
دستگاه |
systems |
دستگاه |
apparatus |
دستگاه |
organ system |
دستگاه |
devices |
دستگاه |
unit |
دستگاه |
device code |
کد دستگاه |
plant |
دستگاه |
plants |
دستگاه |
instrument |
دستگاه |
nervous systems |
دستگاه پی |
nervous system |
دستگاه پی |
utensils |
دستگاه |
utensil |
دستگاه |
team |
یک دستگاه |
teams |
یک دستگاه |
storage device |
دستگاه انبارش |
system of units |
دستگاه یکانها |
psychic apparatus |
دستگاه روانی |
telegraphed |
دستگاه تلگراف |
agitators |
دستگاه بهم زن |
agitator |
دستگاه بهم زن |
puller |
دستگاه کشش |
supercharge |
دستگاه تشدید |
telegraphs |
دستگاه تلگراف |
power saw |
دستگاه اره |
abel closed tester |
دستگاه ابل |
power plants |
دستگاه تولیدنیروی |
radio set |
دستگاه رادیو |
transmitters |
دستگاه فرستنده |
guns |
دستگاه تزریق |
telegraph |
دستگاه تلگراف |
storage device |
دستگاه ذخیره |
printer machine |
دستگاه چاپ |
symbolic device |
دستگاه سمبلیک |
power plant |
دستگاه تولیدنیروی |
synchronous device |
دستگاه همزمان |
subassembly |
مونتاژجزئی از یک دستگاه |
apparatus |
الت دستگاه |
punching machine |
دستگاه منگنه |
system of forces |
دستگاه نیروها |
storage device |
دستگاه انباره |
punching machine |
دستگاه پانچ |
quantized system |
دستگاه کوانتایی |
synchronous device |
دستگاه همگام |
gun |
دستگاه تزریق |
predictor |
دستگاه مدبر |
rail cambering machine |
دستگاه ریل خم کن |
devices |
شعار دستگاه |
transmitter |
دستگاه فرستنده |
shock inducer |
دستگاه ضربه زن |
telegraphing |
دستگاه تلگراف |
prime mover |
دستگاه محرک |
sequential device |
دستگاه ترتیبی |
leverage |
دستگاه اهرمی |
separator |
دستگاه تجزیه |
automatic |
دستگاه خودکار |
automatics |
دستگاه خودکار |
nervous system |
دستگاه عصبی |
nervous systems |
دستگاه عصبی |
fifth column |
دستگاه جاسوسی |
safety device |
دستگاه ضامن |
rolling mill |
دستگاه نورد |
rivet gun |
دستگاه پرچ |
prime movers |
دستگاه محرک |
respiratory system |
دستگاه تنفسی |
reference frame |
دستگاه مقایسهای |
tape drive |
دستگاه نوارخوان |
tape drives |
دستگاه نوارخوان |
device |
شعار دستگاه |
retorts |
دستگاه تقطیر |
receiving set |
دستگاه گیرنده |
recording instrument |
دستگاه ضبط |
recording instrument |
دستگاه ثبات |
robots |
دستگاه خودکار |
robot |
دستگاه خودکار |
appendages |
دستگاه فرعی |
appendage |
دستگاه فرعی |
curlers |
دستگاه فرزنی |
curler |
دستگاه فرزنی |
recuperator |
دستگاه عاید |
rhombohedral system |
دستگاه لوزوجهی |
machine frame |
چارچوب دستگاه |
input device |
دستگاه ورودی |
classical system |
دستگاه کلاسیک |
induction instrument |
دستگاه القائی |
induction current instrument |
دستگاه القائی |
mobile plant |
دستگاه متحرک |
communication device |
دستگاه ارتباطی |
illuminator |
دستگاه روشنایی |
identification of friend from foe |
دستگاه تشخیص |
i.f.f. system |
دستگاه تشخیص |
honing machine |
دستگاه سنگ |
hexagonal system |
دستگاه شش گوشهای |
control gear |
دستگاه کنترل |
coordinates |
دستگاه مختصات |
instrumental accuracy |
دقت دستگاه |
instrumental error |
خطای دستگاه |
machine foundation |
پایه دستگاه |
c.g.s. system |
دستگاه سگث |
machine accessory |
متعلقات دستگاه |
lymphatic system |
دستگاه لنفاوی |
low potential system |
دستگاه کم فشار |
logic device |
دستگاه منطقی |
link trainer |
دستگاه پروازاموز |
limbic system |
دستگاه کناری |
carpenter's bench |
دستگاه نجاری |
lighting set |
دستگاه روشنایی |
jointing plane |
رنده دستگاه |
jack plane |
رنده دستگاه |
giorgi system |
دستگاه جورجی |
counter recoil |
دستگاه عاید |
gasifying apparatus |
دستگاه تبخیر |
drill press |
دستگاه مته |
device driver |
محرک دستگاه |
device flag |
پرچم دستگاه |
device independence |
مستقل از دستگاه |
device independence |
استقلال دستگاه |
device name |
نام دستگاه |
device number |
شماره دستگاه |
device status |
وضعیت دستگاه |
drawing device |
دستگاه ترسیمه |
double v machine |
دستگاه ورق خم کن |
double column machine |
دستگاه دو ستونی |
dividing attachment |
دستگاه مقسم |
display device |
دستگاه نمایش |
device dependent |
وابسته به دستگاه |
device cluster |
گروه دستگاه |
crystal system |
دستگاه بلور |
cyclon |
دستگاه غبارگیر |
cyclostat |
دستگاه چرخش |
folding machine |
دستگاه خم کاری |
evaporator |
دستگاه اب شیرین کن |
electrostatic system |
دستگاه الکتروستاتیکی |
electromagnetic system |
دستگاه الکترومغناطیسی |
electric machine |
دستگاه برقی |
electric apparatus |
دستگاه الکتریکی |
dedicated device |
دستگاه اختصاصی |
duplexing assembly |
دستگاه دو راهه |
duplexer |
دستگاه دوراهه |
drilling machine |
دستگاه مته |
discrete device |
دستگاه گسسته |
machinery saw |
دستگاه اره |
abrasive cutting machine |
دستگاه برش |
overcurrent device |
دستگاه حفافت |