English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
governor دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governors دستگاه فرمان خودکار گاورنور
Other Matches
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
power steering فرمان خودکار
automatic machine دستگاه خودکار
automatic دستگاه خودکار
robots دستگاه خودکار
robot دستگاه خودکار
automatics دستگاه خودکار
controllers دستگاه فرمان
controller دستگاه فرمان
automatic controller دستگاه فرمان
automatic drilling machine دستگاه درل خودکار
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
automatic welding machine دستگاه جوشکاری خودکار
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
automatic boring machine دستگاه درل خودکار
automatic milling machine دستگاه فرز خودکار
four spindle automatic machine دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
automatic sawing machine دستگاه اره خودکار
automatic punching machine دستگاه منگنه خودکار
automatic screw machine دستگاه پیچ خودکار
automation دستگاه تنظیم خودکار
fully automatic machine دستگاه تماما"خودکار
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
eight spindle automatic machine دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
autonomic منسوب به دستگاه عصبی خودکار
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
automatic forming machine دستگاه قالب بندی خودکار
automatic bar machine دستگاه میله دار خودکار
sampling servo دستگاه نمونه گیری خودکار
semimagnetic controller دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
full magnetic controller دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
automatic pilots دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
double click احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
mach trim compensator دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
transponder دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
cards وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
transpondor دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
forward march فرمان قدم رو فرمان پیش
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
guide on me فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
close interval فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automaticity خودکار
unmanned خودکار
unattended خودکار
automatous خودکار
automotive خودکار
self-starters خودکار
self-starter خودکار
preset خودکار
pen خودکار
ballpens خودکار ها
auyomated خودکار
automatics خودکار
mechnical خودکار
autonomic خودکار
automatic pipet پی پت خودکار
self acting خودکار
ballpoints خودکار ها
ballpoint pens خودکار ها
ball pens خودکار ها
automatic خودکار
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
rudder bar فرمان
controlling فرمان
for فرمان FOR
sanctions فرمان
institute فرمان
controls فرمان
rescript فرمان
drives فرمان
drive فرمان
commandment فرمان
commandments فرمان
Rd فرمان RD
control فرمان
instituted فرمان
precepts فرمان
commissioning فرمان
if فرمان IF
commission فرمان
ordinances فرمان
charters فرمان
chartering فرمان
chartered فرمان
charter فرمان
handlebar فرمان
insubordinate نا فرمان
precept فرمان
institutes فرمان
instituting فرمان
sanctioning فرمان
sanctioned فرمان
sanction فرمان
MD فرمان D
MDs فرمان D
steering فرمان
commissions فرمان
ordinance فرمان
ship will adjust فرمان
command فرمان
handle bar فرمان
by order of فرمان
firman فرمان
chdir فرمان CD
edicts فرمان
edict فرمان
word فرمان
worded فرمان
commanded فرمان
commands فرمان
hest فرمان
ordinace فرمان
mkdir فرمان D
indocile نا فرمان
at my command به فرمان من
decreed فرمان
pipes فرمان
bugle call فرمان
mark time فرمان در جا
decrees فرمان
decreeing فرمان
assize فرمان
decree فرمان
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com