Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
high contrast developer
دستگاه فهور با تغایر بالا
Other Matches
high contrast
تغایر بالا
developers
دستگاه فهور عکس
developer
دستگاه فهور عکس
contract control
کنترل تغایر
high contrast
تغایر عالی
intermediate contrast
تغایر متوسط
high contrast image
تصویر با تغایر عالی
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
turn-ups
فهور
peep
فهور
Epiphany
فهور
manifestation
فهور
emersion
فهور
turn up
فهور
appearance
فهور
manifestations
فهور
development
فهور
developments
فهور
appearances
فهور
peeped
فهور
peeping
فهور
penetrance
فهور
outbursts
فهور
apparitions
فهور
outburst
فهور
apparition
فهور
emergence
فهور
peeps
فهور
developer agent
ماده فهور
developer agent
عامل فهور
disposure
فهور عکس
developer
دوای فهور
reoccur
فهور مجدد
developers
دوای فهور
developer liquid
مایع فهور
recrvdescence
فهور مجد د
track production
فهور هدف
outbreak
فهور شیوع
outbreaks
فهور شیوع
reapparition
فهور مجدد
income
ریزش فهور
reapparition
فهور دوم باره
glints
فهور انی زودگذر
glinting
فهور انی زودگذر
recrudescence
فهور مجدد برگشتگی
Epiphany
فهور و تجلی عیسی
metol
دوای فهور فیلم
glinted
فهور انی زودگذر
theophany
فهور خدابه انسان
glint
فهور انی زودگذر
outcrop
فهور چینه درسطح زمین
diapositive
فهور عکس روی اسلایدشفاف
outcrops
فهور چینه درسطح زمین
incident
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
incidents
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
chiliasm
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
postmillennialist
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
imagery exploitation
مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
exposures
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
chips
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
soft fails
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
upper
بالا
overhead
سر بالا
uppermost
از بالا
outreach
بالا
superincumbent
از بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
at a great age
در سن بالا یی
above
در بالا
atop
بالا
balcony
لژ بالا
up
بالا
balconies
لژ بالا
upping
رو به بالا
upping
بالا
upped
رو به بالا
upped
بالا
up
رو به بالا
galleries
لژ بالا
top
بالا
overhead
بالا
on high
در بالا
lever bridge
پل بالا رو
upper limit
حد بالا
headwater
بالا اب
overtones
بالا تن
gallery
لژ بالا
overtone
بالا تن
upside
بالا
up stairs
بالا
up there
ان بالا
ascendancy
بالا
aloft
بالا
highs
بالا
over-
بالا
aweigh
بالا
high
بالا
over
بالا
highest
بالا
ascendency
بالا
upraise
بالا بردن
surmountable
بالا قرارگرفتنی
raises
بالا بردن
upward motion
حرکت رو به بالا
raises
بالا کشیدن
uprear
بالا بردن
uplifter
بالا برنده
raise
بالا کشیدن
upper classes
طبقه بالا
upward
بطرف بالا
jack
بالا بردن
talll
بلند بالا
upward flow
جریان رو به بالا
upward compatible
همساز رو به بالا
rally
بالا بردن قی مت
rallies
بالا بردن قی مت
rallied
بالا بردن قی مت
upgrading
از درجه بالا
upgrading
بطرف بالا
raise
بالا بردن
upriser
بالا رونده
upper class
طبقه بالا
upgraded
بالا بردن
upgrade
بطرف بالا
upgrade
از درجه بالا
uptake
بالا برنده
scandent
بالا رونده
toss
بالا انداختن
upgrade
بالا بردن
Please come up .
بفرمائید بالا
tossed
بالا انداختن
tosses
بالا انداختن
tossing
بالا انداختن
topmast
دکل بالا
topside
قسمت بالا
topsides
قسمت بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com