Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
fine boring machine |
دستگاه مته فریف |
|
|
Other Matches |
|
thick |
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند |
thickest |
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند |
thicker |
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند |
finest |
فریف |
svelt |
فریف |
subtile |
فریف |
fined |
فریف |
precieuse |
فریف |
precieux |
فریف |
svelte |
فریف |
mignon |
فریف |
delicate |
فریف |
chichi |
فریف |
pindling |
فریف |
elegant |
فریف |
slender |
فریف |
minikin |
فریف |
fine |
فریف |
hyperfine |
فوق فریف |
wiredrawn |
طویل و فریف |
elegant style |
انشا فریف |
elegant maners |
اطوار فریف |
in miniature |
بطور فریف |
high grade zink |
زینک فریف |
lenis |
رقیق فریف |
superfine |
بسیار فریف |
aesthetically |
فریف طبع |
fine structure |
ساختار فریف |
aesthetic |
فریف طبع |
airy-fairy |
فریف و لطیف |
sheer |
مستقیما فریف |
fine skill |
مهارت فریف |
fine structure |
استخوانبندی فریف |
fine adjustment |
تنظیم فریف |
quaint |
خیلی فریف |
fine boring |
سوراخکاری فریف |
tinnily |
بطور فریف |
commercial light gage sheet |
ورق فریف تجارتی |
dainty |
هر چیز فریف و عالی |
davenport |
یکنوع میزتحریر فریف |
supersubtle |
فوق العاده فریف |
finely |
بطورعالی یا فریف یا ریز |
sheer |
پارچه فریف حریری |
fine miscle movement |
حرکت فریف عضلانی |
serrulated |
دارای دندانههای فریف |
hyperfine structure |
ساختار فوق فریف |
fret saw |
اره فریف کاری |
fimbrillate |
دارای ریشه فریف |
floc |
کلالهای ازرشتههای فریف |
edition de luxe |
چاپ فریف یا تجملی |
finesse |
ضربه فریف و ماهرانه |
capillaries |
فریف عروق شعریه |
nobby |
فریف خیلی شیک |
fretsaw |
اره فریف کاری |
serrulate |
دارای دندانههای فریف |
fine motor skills |
مهارتهای حرکتی فریف |
capillary |
فریف عروق شعریه |
reticulated |
دارای شبکه سه بعدی فریف |
rugulose |
دارای چینهای فریف وکوچک |
penicillate |
دارای شبکه توری فریف |
wire gauze |
تور فریف سیم مانند |
plumulate |
دارای پرهای فریف و ریز |
synchro |
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
meteorograph |
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی |
h.f.s |
structure hyperfine ساختار فوق فریف |
wirespun |
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف |
in petto |
سری بصورت خیلی ریز و فریف |
curvaceous |
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه |
curvacious |
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه |
cambric |
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص |
transponder |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
print |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
semaphore |
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده |
prints |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
printed |
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی |
close grained |
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته |
close grain |
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته |
mechlin |
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی |
mignonette |
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید |
diatomite |
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید |
quad density |
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند |
equilibrator |
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه |
compressor |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
facsimile recorder |
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل |
compressors |
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده |
pulmotor |
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن |
iceneedle |
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود |
bone china |
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است |
malines |
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
magnetometer |
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
cold swaging machine |
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
gun slide |
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ |
performance factor |
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه |
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
transducer |
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
plate milling stand |
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه |
crocus cloth |
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود |
cipher device |
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
thumbnails |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
thumbnail |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
units |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
unit |
دستگاه قسمتی از یک دستگاه |
automatic search jammer |
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار |
computer controlled machine |
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی |
direct access storage device |
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم |
which transponder |
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است |
insulation testing apparatus |
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی |
intercept receiver |
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی |
column grinder |
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی |
telephone repeater |
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی |
survey meter |
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی |
laser linescan |
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری |
preset vector |
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب |
traversing mechanism |
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت |
declination constant |
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه |
moving iron instrument |
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان |
system |
دستگاه |
team |
یک دستگاه |
teams |
یک دستگاه |
plants |
دستگاه |
plant |
دستگاه |
systems |
دستگاه |
device code |
کد دستگاه |
appurtenance |
دستگاه |
nervous system |
دستگاه پی |
machine |
دستگاه |
device |
دستگاه |
nervous systems |
دستگاه پی |
appliance |
دستگاه |
installation |
دستگاه |
installations |
دستگاه |
equipment |
دستگاه |
organ system |
دستگاه |
set |
دستگاه |
utensils |
دستگاه |
utensil |
دستگاه |
devices |
دستگاه |
sets |
دستگاه |
mechanism |
دستگاه |
setting up |
دستگاه |
apparatus |
دستگاه |
machines |
دستگاه |
unit |
یک دستگاه |
unit |
دستگاه |
units |
یک دستگاه |
units |
دستگاه |
instrument |
دستگاه |
appliances |
دستگاه |
mechanisms |
دستگاه |
machined |
دستگاه |
c.g.s. system |
دستگاه سگث |
breech mechanism |
دستگاه کولاس |
transfer machine |
دستگاه انتقال |
transmission system |
دستگاه انتقالی |
breating apparatus |
دستگاه تنفس |
bistable device |
دستگاه دوپایا |
brick moulding |
دستگاه خشتزنی |
bridging set |
دستگاه پلوار |
apparatus |
الت دستگاه |
guns |
دستگاه تزریق |
prime movers |
دستگاه محرک |
curler |
دستگاه فرزنی |
curlers |
دستگاه فرزنی |
time delay device |
دستگاه تاخیردار |
appendage |
دستگاه فرعی |
appendages |
دستگاه فرعی |
robot |
دستگاه خودکار |
robots |
دستگاه خودکار |
carpenter's bench |
دستگاه نجاری |
retorts |
دستگاه تقطیر |
device |
شعار دستگاه |
three wire system |
دستگاه سه سیمی |
devices |
شعار دستگاه |
gun |
دستگاه تزریق |
three unit electrical system |
دستگاه سه برقی |
breating apparatus |
دستگاه دم زدن |
air exhausting plant |
دستگاه خلاء |
idiot box <idiom> |
دستگاه تلوزیون |
anti interference device |
دستگاه ضد تداخل |
welding set |
دستگاه جوش |
water still |
دستگاه تقطیر اب |
armature winder |
دستگاه ارمیچرپیچ |
asymmetric system |
دستگاه بی تقارن |
asynchronous device |
دستگاه ناهمگام |
asynchronous device |
دستگاه غیرهمزمان |
analog device |
دستگاه انالوگ |
x ray apparatus |
دستگاه رونتگن |