English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
compressor دستگاه یاماشین فشردن هوا
compressors دستگاه یاماشین فشردن هوا
Other Matches
inhibiting اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
spinner عنکبوتی که تار می تند کارگر یاماشین نخ ریسی
wreck کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
wrings فشردن
depress فشردن
depresses فشردن
burnish فشردن
packs فشردن
pack فشردن
burnishes فشردن
tighten فشردن
tightened فشردن
tightening فشردن
tightens فشردن
wringing فشردن
wring فشردن
squeezes فشردن
squeezing فشردن
dish فشردن
compressing فشردن
twitch فشردن
twitched فشردن
die form فشردن
twitching فشردن
die press فشردن
dishes فشردن
to give a wring فشردن
squeezed فشردن
twitches فشردن
wads فشردن
compresses فشردن
wad فشردن
crush فشردن
crushed فشردن
compress فشردن
presses فشردن
condensate فشردن
squeeze فشردن
crushes فشردن
pressing فشردن
press فشردن
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
impacts بهم فشردن
pressure فشردن مضیقه
compact بهم فشردن
pressured فشردن مضیقه
gnash بهم فشردن
bar pressing میله فشردن
gnashed بهم فشردن
pressures فشردن مضیقه
compacts تو پر کردن فشردن
compacts بهم فشردن
pressuring فشردن مضیقه
to fondle to the heart دراغوش فشردن
impact بهم فشردن
gnashing بهم فشردن
gnashes بهم فشردن
foreshortens بهم فشردن
overpressure فشردن بیش از حد
compacting بهم فشردن
foreshortened بهم فشردن
foreshorten بهم فشردن
compacted بهم فشردن
compacted تو پر کردن فشردن
press hot فشردن گرم
compacted :بهم فشردن
compact تو پر کردن فشردن
compact :بهم فشردن
astringe بهم فشردن
compacts :بهم فشردن
To squeeze an orange . پرتقال را فشردن
repressing باز فشردن
spin فشردن فلز
compacting تو پر کردن فشردن
spins فشردن فلز
compacting :بهم فشردن
repress باز فشردن
represses باز فشردن
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
gnash دندان بهم فشردن
To close the ranks . صفوف خود را فشردن
twitch grass گره زدن فشردن
press فشردن زور دادن
pack متراکم کردن فشردن
gnashes دندان بهم فشردن
gnashed دندان بهم فشردن
strangle گلوی کسی را فشردن
tighten محکم کردن فشردن
tightened محکم کردن فشردن
tightening محکم کردن فشردن
tightens محکم کردن فشردن
hot spin فشردن در حالت گرم
packs متراکم کردن فشردن
spins فشردن سرد اسپین
spin فشردن سرد اسپین
gnashing دندان بهم فشردن
presses فشردن زور دادن
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
compressing بهم فشردن خلاصه شدن
compresses بهم فشردن خلاصه شدن
compress بهم فشردن خلاصه شدن
scrunching بهم فشردن مچاله کردن
scrunches بهم فشردن مچاله کردن
scrunch بهم فشردن مچاله کردن
scrunched بهم فشردن مچاله کردن
to give one a squeeze دست کسیرا فشردن یا له کردن
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
strangulate خفقان ایجاد کردن گلو را فشردن
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
push فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
brinell hardness سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
sserry بهم فشردن بهم چسبیدن
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
set دستگاه
setting up دستگاه
installations دستگاه
installation دستگاه
sets دستگاه
apparatus دستگاه
utensil دستگاه
equipment دستگاه
organ system دستگاه
mechanisms دستگاه
device code کد دستگاه
nervous system دستگاه پی
appliances دستگاه
mechanism دستگاه
nervous systems دستگاه پی
teams یک دستگاه
team یک دستگاه
utensils دستگاه
plant دستگاه
system دستگاه
instrument دستگاه
unit یک دستگاه
unit دستگاه
systems دستگاه
appliance دستگاه
units یک دستگاه
units دستگاه
machined دستگاه
machines دستگاه
machine دستگاه
plants دستگاه
appurtenance دستگاه
devices دستگاه
device دستگاه
prime mover دستگاه محرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com