Dictiornary-Farsi | دستگیره نرده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
hand rail	دستگیره نرده


Search result with all words

handrail	نرده مخصوص دستگیره
handrails	نرده مخصوص دستگیره
manrope	طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
Other Matches

picket	ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
pickets	ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picketed	ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
grab handle	دستگیره
pinning	دستگیره در
handgrips	دستگیره
pin	دستگیره در
pinned	دستگیره در
grip	دستگیره
gripped	دستگیره
gripping	دستگیره
grips	دستگیره
clip	دستگیره
handle	دستگیره
knop	دستگیره
handles	دستگیره
belay	دستگیره
gripe	دستگیره
doorknobs	دستگیره در
doorknob	دستگیره در
levers	دستگیره
lever	دستگیره
clipped	دستگیره
clippings	دستگیره
clips	دستگیره
handhold	دستگیره
handgrip	دستگیره
door latch	دستگیره در
carrier handle	دستگیره حمل
safety lever	دستگیره ضامن
pinning	گیره دستگیره در
pinned	گیره دستگیره در
lever handle	دستگیره اهرم
operating handle	دستگیره کولاس
knurled handle	دستگیره اج دار
handle	ضامن دستگیره
pin	گیره دستگیره در
operating handle	دستگیره عامل
knob	دستگیره گویی
handles	ضامن دستگیره
door-knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره دسته
knobs	دستگیره گویی
catch	اخذ دستگیره
star handle	دستگیره گردان
knob	دستگیره دسته
adjustable catch	دستگیره قابل تنظیم
winched	باچرخ یا دستگیره کشدن
firing lever	چخماق دستگیره اتش
dog	دستگیره در چخماق تفنگ
dogging	دستگیره در چخماق تفنگ
dogs	دستگیره در چخماق تفنگ
winched	دستگیره چرخ جراثقال
operating handle	دستگیره راه اندازی
winch	دستگیره چرخ جراثقال
operating lever	دستگیره عامل کولاس
throttle twist grip	دستگیره موتور گازی
understrung	فاصله زه تا دستگیره کمان
winching	باچرخ یا دستگیره کشدن
maulstick	زیر دستی دستگیره
mahlstick	زیر دستی دستگیره
salvo latch	چفت دستگیره کولاس
winches	دستگیره چرخ جراثقال
winching	دستگیره چرخ جراثقال
winch	باچرخ یا دستگیره کشدن
winches	باچرخ یا دستگیره کشدن
handle	سیم بین چکش و دستگیره
throttleman	متصدی دستگیره سرعت ناو
inside door handle	دستگیره داخل درب اتومبیل
notch	دستگیره [دندانه] [چفت] [مهندسی]
handles	سیم بین چکش و دستگیره
handles	قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
butt ring	حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
handle	قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
butting	حلقه چرمی دور دستگیره پارو
lattic-bridge	پل نرده ای
parapet	نرده
picket line	خط نرده ها
barrier	نرده
railings	نرده
railing	نرده
parapets	نرده
allering	نرده
hand rail	نرده
barriers	نرده
palisad	نرده
zariba	نرده
balustrades	نرده
pale	نرده
paler	نرده
carriages	نرده
fencing	نرده
carriage	نرده
palest	نرده
fence	نرده
fences	نرده
rail	نرده
guard-rails	نرده
guard-rail	نرده
balustrade	نرده
picket lines	خط نرده ها
banisters	نرده
handrails	نرده ساختمان
bars	نرده حائل
handrail bracket	پایه نرده
parclose or per	نرده یا تجیر
balconet	نرده ایوان
balconette	نرده ایوان
paling	نرده سازی
guard	نرده حفافتی
railing post	میله نرده
handrail	نرده ساختمان
snake fence	نرده مارپیچ
fender	نرده حفاظ
guards	نرده حفافتی
guarding	نرده حفافتی
balustrade	نرده پلکان
companionways	نرده پلهای
newels	پایه نرده
newel	پایه نرده
Laudian rails	نرده محراب
companionway	نرده پلهای
bar	نرده حائل
frieze-rail	نرده پیشخوان
communion-rail	نرده محراب
balustrum	نرده محراب
gratling	نرده فلزی
baluster	ستون نرده
railing	نرده کشیدن
railings	نرده کشیدن
list	شیار نرده
colomella	صراحی نرده
stake truck	کامیون نرده دار
stair rod	نرده راه پله
taffrail	نرده پاشنه ناو
to rail a place	گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
balustrade Order	ترتیب نرده ستون ها
paler	در میان نرده محصورکردن
pale	در میان نرده محصورکردن
palest	در میان نرده محصورکردن
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
fender	نرده روکش نردهای
hand rail	دست انداز نرده
wreath	نرده پلکان مارپیچی
peels	خلال نرده چوبی
peel	خلال نرده چوبی
wreaths	نرده پلکان مارپیچی
bridgheboard	نرده پلکان چوبی
bridgeboard	نرده پلکان چوبی
empale	نرده کشیدن دور
paling	حصار کشی نرده
catch fence	نرده محکم سر پیچ
dogleg	نوعی نرده چوبی دهقانی
handrails	نرده دور پله ناو
taffrail	نرده قسمت عقب کشتی
scalar field	میدان نرده ای [ریاضی] [فیزیک]
fences	حفظ کردن نرده کشیدن
rail	نرده کشیدن توبیخ کردن
fence	حفظ کردن نرده کشیدن
fencible	مناسب برای نرده کشی
pickets	نرده کشیدن مراقبت کردن
scalar quantity	کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
picketed	نرده کشیدن مراقبت کردن
picket	نرده کشیدن مراقبت کردن
handrail	نرده دور پله ناو
scalar	کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
wattle	نرده گذاری کردن بستن
curtail	[نرده ی پلکان پیچکی در راه پله ها]
pole sitter	راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
guarding	احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard	احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard rail	نرده دست انداز راه پله
guards	احتیاط نرده روی عرشه کشتی
ox fence	اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
lug out	تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
frame	قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
oxer	اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
billboard	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboards	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
lamb's tongue	[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
ledger board	تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
fence	روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
guard rail	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
bear in	تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
breastwork	استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
choire-enclosure	[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
sightscreen	دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
choir-screen	[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
stele	ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela	ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
altar-rail	[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
controlling	سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control	سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls	سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
grates	باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate	باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated	باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
fraise	نرده دار کردن دهانه چیزی را گشادتر کردن
baluster	ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده