Dictiornary-Farsi | دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی


Other Matches

jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی
obligations	الزام
necessity	الزام
requirement	الزام
irremissibility	الزام
ties	الزام
tie	الزام
obligation	الزام
obstriction	الزام
commitment	الزام
convincement	الزام
commitments	الزام
mandatory	الزام اور
convincingness	قوت الزام
liability	الزام مسئولیت
bindings	الزام اور
binding	الزام اور
of obligation	الزام اور
imperative	الزام اور
irremissible	الزام اور
committal	تعهد الزام
obligatory	الزام اور
promissory	الزام اور
liabilities	الزام مسئولیت
imperatives	الزام اور
case of necessity	حالت الزام و ضرورت
acceptance duty	الزام به قبولی نویسی
it is binding on me	برای من الزام اوراست
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pacta sunt servanda	تعهد الزام اور است
de rigueur	از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور
bind	الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
binds	الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
unilateral contract	پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
condonation	اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
pretension	دعوی
claimed	دعوی
quarreling	دعوی
quarrels	دعوی
case	دعوی
claiming	دعوی
quarreled	دعوی
quarrel	دعوی
quarrelled	دعوی
quarrelling	دعوی
claim	دعوی
cases	دعوی
lawsuit	دعوی
strife	دعوی
suit at law	دعوی
lawsuits	دعوی
professions	دعوی
profession	دعوی
claims	دعوی
pretensions	دعوی
opponents	طرف دعوی
disclaimer	ترک دعوی
cross action	دعوی متقابل
disclaimers	ترک دعوی
mertis of the case	ماهیت دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
criminal action	دعوی جزایی
desistement	ترک دعوی
bringing an action	اقامه دعوی
set up claim to	دعوی کردن
desistement	انصراف از دعوی
substituted service	اوراق دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
set off	دعوی متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
relinquishment of a claim	ترک دعوی
cases	دعوی مورد
personal action	دعوی شخصی
claim for restitution	دعوی استرداد
civil action	دعوی مدنی
case	دعوی مرافعه
case	دعوی مورد
cases	دعوی مرافعه
quitclaim	ترک دعوی
cause of claim	منشاء دعوی
possessory action	دعوی مالکیت
post litem motam	پس از طرح دعوی
prime impression	دعوی ابتدایی
personal action	دعوی منقول
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
issued	موضوع دعوی
initiating proceedings	اقامه دعوی
s.c	همان دعوی
counter claim	دعوی متقابل
right of action	حق اقامه دعوی
retraxit	استرداد دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
issue	موضوع دعوی
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
parties of dispute	اصحاب دعوی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
party to a suit	طرف دعوی
issues	موضوع دعوی
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
prime impression	دعوی بدوی
litigants	اصحاب دعوی
jactitation	دعوی دروغ
proceeding for damage	دعوی خسارت
quarrels	دعوی کردن
object of claim	خواسته دعوی
quarrelling	دعوی کردن
withdrawal of a case	استرداد دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی
quarrelled	دعوی کردن
vexatious action	دعوی ایذائی
acquittance	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
jactation	دعوی دروغ
hearing	استماع دعوی
parties	اصحاب دعوی
claimants	اصحاب دعوی
pretension	دعوی خودفروشی
pretensions	دعوی خودفروشی
suit	خواستگاری دعوی
suited	خواستگاری دعوی
suits	خواستگاری دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
litigant	طرف دعوی
hearings	استماع دعوی
quarreling	دعوی کردن
litigation	دعوی قضایی
sued	دعوی کردن
lis mota	شروع دعوی
sue	دعوی کردن
plea	پاسخ دعوی
pleas	پاسخ دعوی
admissible case	دعوی مسموع
suing	دعوی کردن
sues	دعوی کردن
ancillary suit	دعوی طاری
the litigants	طرفین دعوی
litigation	ترافع دعوی
opponent	طرف دعوی
quarreled	دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن
prima facie case	دعوی قابل استماع
disclaims	ترک دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
seduction	دعوی فریب و اغوا
quarrel	دعوی کردن منازعه
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
parties	متداعیین اطراف دعوی
litigable	قابل طرح دعوی
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
lose the case	محکوم شدن در دعوی
disaffirm	ترک دعوی کردن
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
bill	گزارش جریان دعوی
quarreled	دعوی کردن منازعه
quarrelled	دعوی کردن منازعه
relinquishes	ترک دعوی کردن
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
relinquished	ترک دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن منازعه
disclaim	ترک دعوی کردن
disclaimed	ترک دعوی کردن
disclaiming	ترک دعوی کردن
relinquish	ترک دعوی کردن
bills	گزارش جریان دعوی
quarrelling	دعوی کردن منازعه
litigate	طرح دعوی کردن
litigated	طرح دعوی کردن
litigates	طرح دعوی کردن
litigating	طرح دعوی کردن
quarreling	دعوی کردن منازعه
prima facie case	دعوی قابل طرح
traverse	تکذیب کردن دعوی
real action	دعوی غیر منقول
replevin	دعوی اعاده مالکیت
traverses	تکذیب کردن دعوی
security for costs	تامین هزینه دعوی
subduct	ترک دعوی کردن
traversing	تکذیب کردن دعوی
traversed	تکذیب کردن دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
quitclaim	سند ترک دعوی
action in personam	دعوی بر علیه شخص
secta	ادله خواهان دعوی
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
querela	دعوی مطروح در محکمه
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
lawsuit	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی