Dictiornary-Farsi | دعوی خودفروشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
pretension	دعوی خودفروشی
pretensions	دعوی خودفروشی


Other Matches

fanfaronade	خودفروشی
panache	تل خودفروشی
toplofty	خودفروشی
swanking	خودفروشی
swanked	خودفروشی
swank	خودفروشی
vain glory	خودفروشی
swanks	خودفروشی
flashiness	خودفروشی تظاهر
frippery	خودنمایی خودفروشی
fripperies	خودنمایی خودفروشی
self prasise	خودفروشی تعریف از خود
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
pretension	دعوی
profession	دعوی
lawsuits	دعوی
quarrel	دعوی
cases	دعوی
quarreled	دعوی
quarreling	دعوی
quarrelling	دعوی
professions	دعوی
lawsuit	دعوی
pretensions	دعوی
strife	دعوی
quarrels	دعوی
case	دعوی
suit at law	دعوی
claiming	دعوی
claims	دعوی
quarrelled	دعوی
claim	دعوی
claimed	دعوی
the litigants	طرفین دعوی
acquittance	ترک دعوی
ancillary suit	دعوی طاری
substituted service	اوراق دعوی
bringing an action	اقامه دعوی
admissible case	دعوی مسموع
acquittance	سندترک دعوی
litigant	طرف دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
post litem motam	پس از طرح دعوی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
lis mota	شروع دعوی
hearing	استماع دعوی
hearings	استماع دعوی
cases	دعوی مورد
initiating proceedings	اقامه دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
object of claim	خواسته دعوی
parties of dispute	اصحاب دعوی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
party to a suit	طرف دعوی
personal action	دعوی منقول
personal action	دعوی شخصی
possessory action	دعوی مالکیت
set up claim to	دعوی کردن
prime impression	دعوی بدوی
prime impression	دعوی ابتدایی
proceeding for damage	دعوی خسارت
quitclaim	ترک دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
mertis of the case	ماهیت دعوی
jactitation	دعوی دروغ
jactation	دعوی دروغ
cause of claim	منشاء دعوی
civil action	دعوی مدنی
claim for restitution	دعوی استرداد
counter claim	دعوی متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
criminal action	دعوی جزایی
set off	دعوی متقابل
cross action	دعوی متقابل
desistement	انصراف از دعوی
s.c	همان دعوی
desistement	ترک دعوی
right of action	حق اقامه دعوی
retraxit	استرداد دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
quarreled	دعوی کردن
case	دعوی مورد
cases	دعوی مرافعه
issued	موضوع دعوی
issues	موضوع دعوی
plea	پاسخ دعوی
pleas	پاسخ دعوی
quarrels	دعوی کردن
sue	دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن
sued	دعوی کردن
quarrelling	دعوی کردن
sues	دعوی کردن
suing	دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن
issue	موضوع دعوی
quarreling	دعوی کردن
case	دعوی مرافعه
disclaimers	ترک دعوی
litigation	ترافع دعوی
parties	اصحاب دعوی
suit	خواستگاری دعوی
litigants	اصحاب دعوی
suited	خواستگاری دعوی
suits	خواستگاری دعوی
disclaimer	ترک دعوی
claimants	اصحاب دعوی
litigation	دعوی قضایی
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
litigable	قابل طرح دعوی
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
relinquish	ترک دعوی کردن
relinquished	ترک دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
disaffirm	ترک دعوی کردن
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
relinquishes	ترک دعوی کردن
subduct	ترک دعوی کردن
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
secta	ادله خواهان دعوی
security for costs	تامین هزینه دعوی
replevin	دعوی اعاده مالکیت
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
real action	دعوی غیر منقول
quitclaim	سند ترک دعوی
querela	دعوی مطروح در محکمه
prima facie case	دعوی قابل طرح
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
prima facie case	دعوی قابل استماع
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
lose the case	محکوم شدن در دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
seduction	دعوی فریب و اغوا
litigates	طرح دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن منازعه
disclaims	ترک دعوی کردن
disclaiming	ترک دعوی کردن
disclaimed	ترک دعوی کردن
disclaim	ترک دعوی کردن
litigating	طرح دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن منازعه
action in personam	دعوی بر علیه شخص
traverses	تکذیب کردن دعوی
parties	متداعیین اطراف دعوی
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
bills	گزارش جریان دعوی
quarreling	دعوی کردن منازعه
quarreled	دعوی کردن منازعه
quarrelling	دعوی کردن منازعه
traversing	تکذیب کردن دعوی
quarrel	دعوی کردن منازعه
traversed	تکذیب کردن دعوی
traverse	تکذیب کردن دعوی
litigate	طرح دعوی کردن
litigated	طرح دعوی کردن
bill	گزارش جریان دعوی
dismissals	عزل مختومه کردن دعوی
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی
to pretend to wisdom	دعوی عقل یا حکمت کردن
pretend	بخود بستن دعوی کردن
lawsuits	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
venue	محل وقوع جرم یا دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
venues	محل وقوع جرم یا دعوی
pretending	بخود بستن دعوی کردن
lawsuit	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی
counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
extrajudicial	بدون ارتباط به موضوع دعوی
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
pretends	بخود بستن دعوی کردن
libllant	خواهان یا شاکی دعوی افترا
action in rem	دعوی بر علیه عین مال
non suit	ترک دعوی به وسیله خواهان
release	ترک دعوی ابراء کسی از دین
litigate	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigating	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
I will be instigating [initiating] legal proceedings.	من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
to initiate legal action	دعوی حقوقی را راه انداختن [حقوق]
relicta verificatione	تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
renunciative	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی