Dictiornary-Farsi | دفاع الخین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
alekhine's defence	دفاع الخین


Search result with all words

alekhine chatard attack	حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
Other Matches

alekhine's variation	واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
blocked	دفاع
defending	دفاع
defended	دفاع
czech defence	دفاع چک
blocks	دفاع
defend	دفاع
block	دفاع
tae	دفاع با پا
parried	دفاع
defends	دفاع
defence	دفاع
uncovered	بی دفاع
parries	دفاع
defense	دفاع
parry	دفاع
parrying	دفاع
pleading	دفاع
vindication	دفاع
munition	دفاع
defenses	دفاع
advocacy	دفاع
apologia	دفاع
apologias	دفاع
answers	دفاع
fencing	دفاع
answering	دفاع
advocation	دفاع
answer	دفاع
one man block	تک دفاع
answered	دفاع
dogs	دفاع بسته
indefensible	غیرقابل دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
defensive	منطقه دفاع
two knights' defence	دفاع دو اسب
to make a d.	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
to stick up for	دفاع کردن از
defendants	دفاع کننده
sham plea	دفاع پوچ
summetrical defence	دفاع متقارن
self defence	دفاع مشروع
buckler	دفاع کردن
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
age ake	دفاع بالارونده
tenability	دفاع پذیری
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
double guard	دفاع با دو دست
benoni defence	دفاع بنونی
backfield	دفاع نفوذی
catenaccio	دفاع بتونی
simple parry	دفاع ساده
classical variation	دفاع ارتدوکس
sham plea	دفاع ناموجه
assert	دفاع کردن از
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
three man block	دفاع سه نفره
ball hawking	دفاع خوب
deliberate defense	دفاع بافرصت
legitimate defence	دفاع مشروع
polish defence	دفاع لهستانی
kwon	دفاع با دست
position defense	دفاع موضعی
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
position defense	دفاع یا پدافندثابت
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
internal defense	دفاع داخلی
propugn	دفاع کردن از
plea of accused	دفاع متهم
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
morote uke	دفاع با دست
morote uke	دفاع دوتایی
parry of debate	دفاع درمنافره
perceptual defense	دفاع ادراکی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
pierce the block	شکافتن دفاع
makki	دفاع کردن
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
offensive block	دفاع تهاجمی
dory defence	دفاع دوری
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
meran defence	دفاع مران
defensive board	دفاع سبد
secretary of defence	وزیر دفاع
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
secretary of state for defence	وزیر دفاع
dutch attack	دفاع برد
ego defence	دفاع خود
say a good word for	دفاع کردن
implead	دفاع کردن
replication	رونوشت دفاع
hasty defense	دفاع تعجیلی
right of self defence	حق دفاع مشروع
right of self preservation	حق دفاع از خود
robatsch defence	دفاع روباتش
to defend [from]	دفاع کردن [از]
fullback	دفاع پوششی
russian defence	دفاع روسی
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
secretary of defense	وزیر دفاع
dogging	دفاع بسته
advocating	دفاع کردن
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
defend	دفاع کردن از
untenable	غیرقابل دفاع
coverage	دفاع پوششی
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
stand	دفاع مداوم
penetrate	نفوذ در دفاع
zone	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
self-defence	دفاع از خود
the right of self-defence	حق دفاع از خود
fend	دفاع کردن
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
answer	دفاع کردن
vindicative	دفاع کننده
yogoslav defence	دفاع پیرک
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
asserts	دفاع کردن از
ward off	دفاع کردن
asserting	دفاع کردن از
plead	دفاع کردن
asserted	دفاع کردن از
pleads	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
dog	دفاع بسته
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
zone defence	دفاع منطقهای
pleaded	دفاع کردن
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
indian defence	دفاع هندی شطرنج
cheat	موضعگیری برای دفاع
to keep at bay	دفاع کردن درمقابل
block	دفاع در مقابل ابشار
breasts	باسینه دفاع کردن
geitja makki	دفاع دوبله بحالت
breast	باسینه دفاع کردن
speak out <idiom>	دفاع کردن از چیزی
hold one's own (in an argument) <idiom>	دفاع از موقعیت خود
grunfeld's defence	دفاع گرونفلد شطرنج
scandinavian defence	دفاع متقابل مرکزی
blocks	دفاع در مقابل ابشار
blocked	دفاع در مقابل ابشار
queen's fianchetto defence	دفاع فیانکتوی وزیر
joke opening	دفاع مدرن شطرنج
bays	دفاع کردن درمقابل
baying	دفاع کردن درمقابل
vindicatory	مربوط به دفاع و حمایت