Dictiornary-Farsi | دفاع بتونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
catenaccio	دفاع بتونی


Search result with all words

sweeper	اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers	اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
Other Matches

pillbox	اشیانه بتونی
bunkers	سنگر بتونی
concrete pile	پایه بتونی
pillboxes	اشیانه بتونی
bunker	سنگر بتونی
igloo space	زاغه بتونی مهمات
pillboxes	سنگر بتونی جعبه قرص
pillbox	سنگر بتونی جعبه قرص
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
collapsible form work	قالب قطعات پیش ساخته بتونی
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
parries	دفاع
munition	دفاع
tae	دفاع با پا
parry	دفاع
parrying	دفاع
advocation	دفاع
pleading	دفاع
apologias	دفاع
apologia	دفاع
fencing	دفاع
defended	دفاع
defending	دفاع
one man block	تک دفاع
defenses	دفاع
uncovered	بی دفاع
parried	دفاع
defence	دفاع
defends	دفاع
defend	دفاع
answering	دفاع
answer	دفاع
answered	دفاع
answers	دفاع
defense	دفاع
vindication	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
block	دفاع
advocacy	دفاع
czech defence	دفاع چک
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
achi komi	دفاع فشاری
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
dory defence	دفاع دوری
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
double guard	دفاع با دو دست
pirc defence	دفاع پیرک
alekhine's defence	دفاع الخین
age ake	دفاع بالارونده
hasty defense	دفاع تعجیلی
active defense	دفاع عامل
polish defence	دفاع لهستانی
dutch attack	دفاع برد
dog	دفاع بسته
fullback	دفاع پوششی
extended defense	دفاع گسترده
say a good word for	دفاع کردن
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
pleads	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
dogging	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
russian defence	دفاع روسی
defensive	منطقه دفاع
indefensible	غیرقابل دفاع
ego defence	دفاع خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
right of self preservation	حق دفاع از خود
robatsch defence	دفاع روباتش
defendants	دفاع کننده
defendant	دفاع کننده
plea of accused	دفاع متهم
composite defense	دفاع مرکب
d. armour	اسلحه دفاع
morote uke	دفاع دوتایی
morote uke	دفاع با دست
buckler	دفاع کردن
damiano's defence	دفاع دامیانو
janisch defence	دفاع یانیش
nagashi uke	دفاع پرسی
national defence	دفاع ملی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
kwon	دفاع با دست
classical variation	دفاع ارتدوکس
legitimate defence	دفاع مشروع
janisch defence	دفاع شلیمان
makki	دفاع کردن
fencible	قابل دفاع
national defense	دفاع ملی
deliberate defense	دفاع بافرصت
department of defense	وزارت دفاع
parry of debate	دفاع درمنافره
ball hawking	دفاع خوب
backfield	دفاع نفوذی
deraign	دفاع کردن
perceptual defense	دفاع ادراکی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
closed variation	دفاع تاراش
defensive board	دفاع سبد
offensive block	دفاع تهاجمی
internal defense	دفاع داخلی
benoni defence	دفاع بنونی
indefensibility	دفاع ناپذیری
defense in depth	دفاع در عمق
defense in place	دفاع در محل
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
pierce the block	شکافتن دفاع
untenable	غیرقابل دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
to defend [from]	دفاع کردن [از]
ward off	دفاع کردن
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
zone defence	دفاع منطقهای
fend	دفاع کردن
daylight	نفوذ در دفاع
vindicative	دفاع کننده
defend	دفاع کردن از
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
openings	شکافتن دفاع
the right of self-defence	حق دفاع از خود
zone	دفاع منطقهای
defensible	دفاع کردنی
self-defence	دفاع از خود
zones	دفاع منطقهای
penetrate	نفوذ در دفاع
two knights' defence	دفاع دو اسب
advocated	دفاع کردن
assert	دفاع کردن از
simple parry	دفاع ساده
soto uke	دفاع از خارج
summetrical defence	دفاع متقارن
tenability	دفاع پذیری
special plea	دفاع خاص
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
asserted	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
asserts	دفاع کردن از
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
sham plea	دفاع ناموجه
sham plea	دفاع پوچ
advocate	دفاع کردن
opens	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
coverage	دفاع پوششی
to stick up for	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
self defence	دفاع مشروع
three man block	دفاع سه نفره
opened	خط بازبی دفاع
open	خط بازبی دفاع
stand	دفاع مداوم
open	بی دفاع واریز نش
war department	وزارت دفاع
opens	بی دفاع واریز نش
passive defense	دفاع غیر عامل
french defence	دفاع فرانسوی شطرنج
muniment	وسیله دفاع لوازم
scandinavian defence	دفاع متقابل مرکزی
pillsbury defence	دفاع کمبریج اسپرینگز
sicilian defence	دفاع سیسیلی شطرنج
press	فشار روی دفاع
geitja makki	دفاع دوبله بحالت
national defense	دفاع در سطح ملی
grunfeld's defence	دفاع گرونفلد شطرنج
to keep at bay	دفاع کردن درمقابل