Dictiornary-Farsi | دفاع دوتایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
morote uke	دفاع دوتایی


Other Matches

mackle	لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
spectroscopic binary	دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
binary	دوتایی
duplexes	دوتایی
dualism	دوتایی
bigeminal	دوتایی
binary star	دوتایی
dyadic	دوتایی
double star	دوتایی
dual	دوتایی
doublets	دوتایی
doublet	دوتایی
duos	دوتایی
duo	دوتایی
morote	دوتایی
duplex	دوتایی
didymous	دوتایی
couplement	دوتایی
binary alloy	الیاژ دوتایی
binary compound	ترکیب دوتایی
duad	ترکیب دوتایی
binary notation	نمادسازی دوتایی
binary operator	عملگر دوتایی
doughunt shape	چنبره دوتایی
doublet level	ترازوی دوتایی
doublet band	نوار دوتایی
binary relation	رابطه دوتایی
binary search	جستجوی دوتایی
binary system	سیستم دوتایی
binary system	منظومه دوتایی
ni dan geri	ضربه دوتایی با پا
dual compressor	کمپرسور دوتایی
dyadic operator	عملگر دوتایی
duplicate	مخزن دوتایی
eclipse binary	دوتایی گرفتی
duplicated	مخزن دوتایی
duplicates	مخزن دوتایی
dyadic operation	عملکرد دوتایی
duplicating	مخزن دوتایی
dyadic operation	عمل دوتایی
dual magneto	مگنتوی دوتایی
dual indicator	نشاندهنده دوتایی
eclipse binary	دوتایی کسوفی
double shear	تنش برشی دوتایی
double Dutch	طناببازی دوتایی نامفهوم
flush bead moulding	[تزئینات گچ بری دوتایی]
binary operation	عمل دوتایی [ریاضی]
spectroscopic binary	دوتایی طیف نمودی
dual ignition system	سیستم احتراق دوتایی
coupled columns	ستون های دوتایی
double-return stair	پله های دوتایی
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
interfertile	اماده زاد و ولد دوتایی باهم
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
h engine	موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
acoustic coupler	وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
uncovered	بی دفاع
czech defence	دفاع چک
parried	دفاع
parries	دفاع
tae	دفاع با پا
parry	دفاع
parrying	دفاع
apologia	دفاع
pleading	دفاع
apologias	دفاع
munition	دفاع
advocation	دفاع
fencing	دفاع
one man block	تک دفاع
defending	دفاع
answers	دفاع
defended	دفاع
block	دفاع
advocacy	دفاع
defend	دفاع
blocked	دفاع
defends	دفاع
vindication	دفاع
blocks	دفاع
answering	دفاع
defense	دفاع
defenses	دفاع
answer	دفاع
defence	دفاع
answered	دفاع
achi komi	دفاع فشاری
fullback	دفاع پوششی
robatsch defence	دفاع روباتش
right of self preservation	حق دفاع از خود
plea of accused	دفاع متهم
right of self defence	حق دفاع مشروع
pirc defence	دفاع پیرک
in self defence	برای دفاع
backfield	دفاع نفوذی
ball hawking	دفاع خوب
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
active defense	دفاع عامل
polish defence	دفاع لهستانی
position defense	دفاع موضعی
hasty defense	دفاع تعجیلی
extended defense	دفاع گسترده
age ake	دفاع بالارونده
fencible	قابل دفاع
ego defence	دفاع خود
replication	رونوشت دفاع
alekhine's defence	دفاع الخین
indefensibility	دفاع ناپذیری
propugn	دفاع کردن از
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
position defense	دفاع یا پدافندثابت
implead	دفاع کردن
pierce the block	شکافتن دفاع
benoni defence	دفاع بنونی
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
nagashi uke	دفاع پرسی
juji uke	دفاع ضربدری
defense in depth	دفاع در عمق
kake uke	دفاع قلابی
morote uke	دفاع با دست
kwon	دفاع با دست
classical variation	دفاع ارتدوکس
closed variation	دفاع تاراش
composite defense	دفاع مرکب
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
legitimate defence	دفاع مشروع
meran defence	دفاع مران
makki	دفاع کردن
d. armour	اسلحه دفاع
buckler	دفاع کردن
philidor's defence	دفاع فیلیدور
dutch attack	دفاع برد
internal defense	دفاع داخلی
janisch defence	دفاع یانیش
defensive board	دفاع سبد
janisch defence	دفاع شلیمان
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
catenaccio	دفاع بتونی
perceptual defense	دفاع ادراکی
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
parry of debate	دفاع درمنافره
deliberate defense	دفاع بافرصت
offensive block	دفاع تهاجمی
defense in place	دفاع در محل
damiano's defence	دفاع دامیانو
opened	خط بازبی دفاع
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
to defend [from]	دفاع کردن [از]
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
yogoslav defence	دفاع پیرک
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
defends	دفاع کردن
defended	دفاع کردن
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
open	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
two knights' defence	دفاع دو اسب
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
vindicative	دفاع کننده
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
ward off	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
war department	وزارت دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
zone defence	دفاع منطقهای
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
self-defence	دفاع از خود
the right of self-defence	حق دفاع از خود
fend	دفاع کردن
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
opened	بی دفاع واریز نش
russian defence	دفاع روسی
plead	دفاع کردن
self defence	دفاع مشروع
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره