Dictiornary-Farsi | دفاع قلابی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
kake uke	دفاع قلابی


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
pasteboard	قلابی
quackish	قلابی
hamate	قلابی
false <adj.>	قلابی
adulterated	قلابی
false	قلابی
hamous	قلابی
bogus	قلابی
quacks	قلابی
adulterate	قلابی
adulterates	قلابی
adulterating	قلابی
quack	قلابی
quacked	قلابی
quacking	قلابی
shams	قلابی
sham	قلابی
shamateur	اماتور قلابی
pale [poor] imitation	بدل قلابی
fulham	طاس قلابی
spurious	قلابی الکی
simular	قلابی صوری
rip-offs	کالای قلابی
cheap copy	بدل قلابی
a fake doctor	پزشک قلابی
Rigged elections .	انتخابات قلابی
A bogus professor .	پروفسور قلابی
False coin .	سکه قلابی
rip-off	کالای قلابی
uncinus	زائده قلابی
forge	تهیه جنس قلابی
forges	تهیه جنس قلابی
unciform	سرکج قلابی چنگکی
crooks	ادم قلابی کلاه بردار
crooking	ادم قلابی کلاه بردار
crook	ادم قلابی کلاه بردار
frog-adjustment screw	پیچ قلابی تنظیم کننده
setline	رسن چند قلابی ماهیگیری
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
To fake an oil – painting .	یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
weedless	قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
The whole story was faked up .	تمام داستان قلابی وساختگه بود
quacks	صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack	صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked	صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking	صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
arresting gear	قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
ringthe bull	بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.	این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
steeve	خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
mare's nest	چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
fencing	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
parries	دفاع
parried	دفاع
uncovered	بی دفاع
tae	دفاع با پا
one man block	تک دفاع
apologia	دفاع
defense	دفاع
apologias	دفاع
pleading	دفاع
advocation	دفاع
czech defence	دفاع چک
defended	دفاع
munition	دفاع
defends	دفاع
blocked	دفاع
advocacy	دفاع
answered	دفاع
answering	دفاع
defence	دفاع
answers	دفاع
defend	دفاع
defending	دفاع
blocks	دفاع
vindication	دفاع
block	دفاع
answer	دفاع
defenses	دفاع
special plea	دفاع خاص
replication	رونوشت دفاع
zone	دفاع منطقهای
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
defensible	دفاع کردنی
summetrical defence	دفاع متقارن
propugn	دفاع کردن از
buckler	دفاع کردن
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
alekhine's defence	دفاع الخین
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
polish defence	دفاع لهستانی
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
right of self defence	حق دفاع مشروع
classical variation	دفاع ارتدوکس
soto uke	دفاع از خارج
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
sham plea	دفاع ناموجه
ball hawking	دفاع خوب
benoni defence	دفاع بنونی
sham plea	دفاع پوچ
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
right of self preservation	حق دفاع از خود
robatsch defence	دفاع روباتش
russian defence	دفاع روسی
say a good word for	دفاع کردن
simple parry	دفاع ساده
backfield	دفاع نفوذی
catenaccio	دفاع بتونی
secretary of defence	وزیر دفاع
self-defence	دفاع از خود
plea of accused	دفاع متهم
juji uke	دفاع ضربدری
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
morote uke	دفاع دوتایی
morote uke	دفاع با دست
fullback	دفاع پوششی
nagashi uke	دفاع پرسی
implead	دفاع کردن
national defence	دفاع ملی
national defense	دفاع ملی
meran defence	دفاع مران
hasty defense	دفاع تعجیلی
makki	دفاع کردن
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
internal defense	دفاع داخلی
fend	دفاع کردن
kwon	دفاع با دست
indefensibility	دفاع ناپذیری
in self defence	برای دفاع
legitimate defence	دفاع مشروع
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
defensive board	دفاع سبد
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
defensible	دفاع پذیر
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
perceptual defense	دفاع ادراکی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
pierce the block	شکافتن دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
department of defense	وزارت دفاع
deraign	دفاع کردن
offensive block	دفاع تهاجمی
ego defence	دفاع خود
dutch attack	دفاع برد
defensible	قابل دفاع
parry of debate	دفاع درمنافره
double guard	دفاع با دو دست
dory defence	دفاع دوری
pirc defence	دفاع پیرک
age ake	دفاع بالارونده
defending	دفاع کردن از
answering	دفاع کردن
asserts	دفاع کردن از
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
answered	دفاع کردن
answers	دفاع کردن
opening	شکافتن دفاع
defending	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defends	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
open	خط بازبی دفاع
answer	دفاع کردن
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
to defend [from]	دفاع کردن [از]
open	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
the right of self-defence	حق دفاع از خود
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
untenable	غیرقابل دفاع