English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
English Persian
scratchpad دفترچه چرکنویس
Other Matches
scratch چرکنویس
scratchpad چرکنویس
proof چرکنویس
proofs چرکنویس
scratching چرکنویس
scratches چرکنویس
scratched چرکنویس
scratch تراش چرکنویس
scratch file فایل چرکنویس
scratched تراش چرکنویس
scratch tape نوار چرکنویس
scratches تراش چرکنویس
scratching تراش چرکنویس
scratchpad memory حافظه چرکنویس
draft پیش نویس چرکنویس
drafts پیش نویس چرکنویس
drafted پیش نویس چرکنویس
checkbook دفترچه چک
cheque book دفترچه چک
address book دفترچه تلفن
blankbook دفترچه سفید
vaccination cards دفترچه های واکسیناسیون
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
directory دفترچه راهنما
specification دفترچه مشخصات
directories دفترچه راهنما
booklet دفترچه رساله
booklets دفترچه رساله
bank pass book دفترچه بانکی
bank pass book دفترچه حساب
pad دفترچه یادداشت لایی
vaccination cards دفترچه های مایه کوبی
vaccination card دفترچه مایه کوبی
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
pads دفترچه یادداشت لایی
rough log دفترچه وقایع ناو
gun book دفترچه خدمت توپ
passbook دفترچه حساب پس انداز
bankbook دفترحساب بانک دفترچه بانکی
playbook دفترچه حاوی کروکی مانورها
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
billfolds دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfold دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
Do you have a hotel guide? آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
gyrolog دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
record book دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com