English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
information bureau دفتر اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
intelligence office دفتر اطلاعات
information office دفتر اطلاعات
Search result with all words
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
cominform دفتر اطلاعات احزاب کمونیست
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
Other Matches
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
office دفتر
in office در دفتر
offices دفتر
ledgers دفتر کل
record دفتر
book دفتر
bureaus دفتر
book of account دفتر کل
bureau دفتر
volume دفتر
volumes دفتر
ledger دفتر کل
booked دفتر
cahier دفتر
books دفتر
notary public office دفتر
intelligence office دفتر راهنمایی
job office دفتر کارگاه
registers در دفتر واردکردن
registry دفتر خانه
registry دفتر فهرست
orderly room دفتر گروهان
pocket book دفتر بغلی
press copy book دفتر کپیه
lawyer's office دفتر وکالت
property book دفتر اموال
registers دفتر ثبت
registering در دفتر واردکردن
registering دفتر ثبت
order book دفتر سفارشات
official log book of a ship دفتر ثبت
office of records دفتر بایگانی
registries دفتر خانه
registries دفتر فهرست
marriage registry دفتر ازدواج
message book دفتر پیام
minute book دفتر وقایع
notary assistant دفتر یار
notary public دفتر ثبت
note book دفتر کتابچه
office attorney وکیل دفتر
office manager رئیس دفتر
register در دفتر واردکردن
cash book دفتر نقدی
offices دفتر کار
offices اطاق دفتر
account book دفتر حساب
advisory service دفتر مشاور
audit office دفتر حسابرسی
automated office دفتر خودکار
bell book دفتر موتورخانه
office اطاق دفتر
office دفتر کار
cash books دفتر نقدی
cashbook دفتر نقدی
journal دفتر روزنامه
journals دفتر روزنامه
bill book دفتر بروات
books مجلد دفتر
booked مجلد دفتر
day book دفتر روزنامه
daybook دفتر روزنامه
customs دفتر گمرک
drawing office دفتر طراحی
end office دفتر انتهایی
postings ثبت در دفتر
posting ثبت در دفتر
engineering office دفتر مهندسی
equipment logbook دفتر تجهیزات
courier station دفتر پیک
budget bureau دفتر بودجه
copy letter book دفتر کپیه
book مجلد دفتر
book of account دفتر روزنامه
branch office دفتر شعبه
central office دفتر مرکزی
chancery دفتر خانه
inventory دفتر دارایی
copy book دفتر کپیه
head office دفتر مرکزی
waste book دفتر باطله
copybook دفتر سرمشقدار
rule off ته دفتر را بستن
run book دفتر اجرا
run book دفتر رانش
site office دفتر ساختمانی
translation agency دفتر ترجمه
telephone book دفتر تلفن
telephone books دفتر تلفن
site office دفتر مشاوراملاک
social secretary رئیس دفتر
technical bureau دفتر فنی
booking ثبت در دفتر
quartermaster's notebook دفتر سکانی
purchase ledger دفتر کل خریدها
purchasing office دفتر خرید
purchasing department دفتر خرید
telephnone book دفتر تلفن
telephone d. دفتر تلفن
bookings ثبت در دفتر
register دفتر ثبت
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
lost property office دفتر اشیای گم شده
deck log دفتر وقایع دریانوردی
left-luggage office دفتر بار امانتی
double entry دفتر داری مضاعف
drawing office دفتر نقشه کشی
unit journal دفتر روزنامه یکان
voucher دفتر هزینه ضامن
vouchers دفتر هزینه ضامن
tome دفتر کتاب قطور
tomes دفتر کتاب قطور
flight log دفتر وقایع پرواز
deck log دفتر وقایع ناو
clearing house دفتر تسویه حساب
clearing houses دفتر تسویه حساب
log book دفتر رخدادهای روزانه
log books دفتر رخدادهای روزانه
interface دفتر مشترک قسمتها
interfaces دفتر مشترک قسمتها
Department of the Interior [American E] دفتر وزارت کشور
notebooks دفتر تکالیف درسی
notebook دفتر تکالیف درسی
journals دفتر روزنامه یکان
journal دفتر روزنامه یکان
diary دفتر یادداشت روزانه
diary دفتر خاطرات روزانه
diaries دفتر یادداشت روزانه
notaries سر دفتر اسناد رسمی
notary سر دفتر اسناد رسمی
civil status office دفتر سجل و احوال
master of the court مدیر دفتر دادگاه
chief clerk of the court مدیر دفتر دادگاه
Home Office [British E] دفتر وزارت کشور
Department of the Interior [American E] دفتر وزارت داخله
Home Office [British E] دفتر وزارت داخله
building inspectorate دفتر نقشه کشی
write off از دفتر خارج کردن
write-off از دفتر خارج کردن
write-offs از دفتر خارج کردن
property book دفتر دارایی یکان
administrative contracting office دفتر استخدام کارگزینی
diaries دفتر خاطرات روزانه
parcel post دفتر امانات پستی
scrapbook دفتر اجناس اوراق
premiership دفتر نخست وزیری
dockets دفتر اوقات محکمه
postal directory دفتر راهنمای پست
record of events دفتر ثبت وقایع
pass book دفتر حساب جاری
scrapbooks دفتر اجناس اوراق
registries دفتر ثبت اسناد
it is quite another story now ان دفتر را گاو خورد
docket دفتر اوقات محکمه
passbook دفتر حساب جاری
marriage registry دفتر ثبت نکاح
journal book دفتر گزارش روزانه
message book دفتر یادداشت پیام
surveyers notebook دفتر نقشه برداری
registry دفتر ثبت اسناد
sales d. دفتر فروش روزنامه
morning call book دفتر بیداری ناو
quartermaster's notebook دفتر مانور ناو
docketed دفتر اوقات محکمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com