Dictiornary-Farsi | دفتر خاطرات روزانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
diaries	دفتر خاطرات روزانه
diary	دفتر خاطرات روزانه


Search result with all words

diarist	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
diarists	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
Other Matches

diaries	دفتر یادداشت روزانه
journal book	دفتر گزارش روزانه
diary	دفتر یادداشت روزانه
log book	دفتر رخدادهای روزانه
log books	دفتر رخدادهای روزانه
daybook	دفتر ثبت وقایع روزانه
muster book	دفتر ثبت وقایع روزانه
diary	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diaries	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
day fighter	هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
memorabilia	خاطرات
dyslogistic	دارای خاطرات بد
note	خاطرات یادداشت
noting	خاطرات یادداشت
redolence	خاطرات گذشته
notes	خاطرات یادداشت
blotter	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office	دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
engineering office	دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
off the top of one's head <idiom>	خودبه خود ،از روی خاطرات
induction station	دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau	دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize	در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
duty roster	دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
sensor	گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
central postal directory	دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
by d.	روزانه
dailies	روزانه
diurnal	روزانه
day-to-day <adj.>	روزانه
quotidian	روزانه
each day <adv.>	روزانه
daily <adj.> <adv.>	روزانه
perdiem	روزانه
per day	روزانه
workaday	روزانه
day in, day out <adv.>	روزانه
every day <adv.>	روزانه
everyday <adj.>	روزانه
day by day	روزانه
every single day <adv.>	روزانه
on a daily basis <adv.>	روزانه
diurnally	روزانه
hypermnesia	ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
purchase journal	دفترخرید روزانه
journal	گزارش روزانه
journal	دفتروقایع روزانه
workout	ورزش روزانه
victualling allowance	جیره روزانه
workouts	ورزش روزانه
day school	مدرسهی روزانه
day schools	مدرسهی روزانه
journals	دفتروقایع روزانه
journals	گزارش روزانه
way of life	فعالیتهای روزانه
mean daily	متوسط روزانه
duily bread	نان روزانه
dailgy food allowance	جیره روزانه
every single day <adv.>	بطور روزانه
daily pay	دستمزد روزانه
day hospital	بیمارستان روزانه
daily round	گردش روزانه
daily round	کارهای روزانه
daily storage	مخزن روزانه
diurnal tide	کشند روزانه
diurnal load	بار روزانه
daily <adj.> <adv.>	بطور روزانه
every day <adv.>	بطور روزانه
each day <adv.>	بطور روزانه
order of the day	برنامه روزانه
daily wage	مزد روزانه
on a daily basis <adv.>	بطور روزانه
morning orders	برنامه روزانه
habitude	عادت روزانه
day in, day out <adv.>	بطور روزانه
morning orders	دستورات روزانه
daily routine	عادت جاری روزانه
logbook	گزارش روزانه سفرکشتی
rationed	مقدار جیره روزانه
ration	مقدار جیره روزانه
rations	مقدار جیره روزانه
extern	کمک پزشک روزانه
plan of the day	برنامه روزانه ناو
breviary	کتاب نمازوادعیه روزانه
dailgy food allowance	جیره غذایی روزانه
watch and ward	حق نگهبانی روزانه و شبانه
working day	ساعت کار روزانه
daily bread	نان یارزق روزانه
daily flood peak	حداکثر سیل روزانه
day of supply	روز امادتدارکات روزانه
average daily traffic [ADT]	متوسط ترافیک روزانه
semidiurnal tide	کشند نیم روزانه
utilization	کاربرد روزانه استفاده
daily flood peak	بیشینه روزانه سیل
table d'hote	خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
daylight traffic line	خط منع ایاب ذهاب روزانه
log	شرح روزانه جدول لگاریتم
logs	شرح روزانه جدول لگاریتم
What is the charge per day?	کرایه روزانه چقدر است؟
daily range of soil temperature	دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
termograph	دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
ephermeris	جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
cash register	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] .	مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
pocket money .	پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
daymark	علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.	تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
log	گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs	گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
personal	امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
Schedule+	برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
cahier	دفتر
ledgers	دفتر کل
volumes	دفتر
record	دفتر
bureau	دفتر
bureaus	دفتر
ledger	دفتر کل
notary public office	دفتر
volume	دفتر
book of account	دفتر کل
booked	دفتر
books	دفتر
offices	دفتر
in office	در دفتر
book	دفتر
office	دفتر
marriage registry	دفتر ازدواج
message book	دفتر پیام
minute book	دفتر وقایع
order book	دفتر سفارشات
telephone books	دفتر تلفن
telephone book	دفتر تلفن
information bureau	دفتر اطلاعات
inquiry office	دفتر اطلاعات
intelligence office	دفتر راهنمایی
information office	دفتر اطلاعات
intelligence office	دفتر اطلاعات
job office	دفتر کارگاه
lawyer's office	دفتر وکالت
copybook	دفتر سرمشقدار
office of records	دفتر بایگانی
official log book of a ship	دفتر ثبت
site office	دفتر مشاوراملاک
site office	دفتر ساختمانی
run book	دفتر رانش
orderly room	دفتر گروهان
run book	دفتر اجرا
rule off	ته دفتر را بستن
quartermaster's notebook	دفتر سکانی
pocket book	دفتر بغلی
press copy book	دفتر کپیه
purchasing office	دفتر خرید
property book	دفتر اموال
office manager	رئیس دفتر
office attorney	وکیل دفتر
social secretary	رئیس دفتر
waste book	دفتر باطله
translation agency	دفتر ترجمه
telephone d.	دفتر تلفن
purchase ledger	دفتر کل خریدها
telephnone book	دفتر تلفن
journal	دفتر روزنامه
notary assistant	دفتر یار
technical bureau	دفتر فنی
notary public	دفتر ثبت
note book	دفتر کتابچه
purchasing department	دفتر خرید
office	اطاق دفتر
booked	مجلد دفتر
book	مجلد دفتر
bill book	دفتر بروات
book of account	دفتر روزنامه
branch office	دفتر شعبه
budget bureau	دفتر بودجه
inventory	دفتر دارایی
customs	دفتر گمرک
postings	ثبت در دفتر
posting	ثبت در دفتر
chancery	دفتر خانه
registry	دفتر خانه
registry	دفتر فهرست
registries	دفتر خانه
books	مجلد دفتر
office	دفتر کار
bell book	دفتر موتورخانه
offices	دفتر کار
offices	اطاق دفتر
journals	دفتر روزنامه
account book	دفتر حساب
cashbook	دفتر نقدی
cash books	دفتر نقدی
cash book	دفتر نقدی
advisory service	دفتر مشاور
audit office	دفتر حسابرسی