English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
Other Matches
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
journals دفتر روزنامه
journal دفتر روزنامه
daybook دفتر روزنامه
book of account دفتر روزنامه
day book دفتر روزنامه
journal دفتر روزنامه یکان
sales d. دفتر فروش روزنامه
purchase journal دفتر روزنامه خرید
journals دفتر روزنامه یکان
unit journal دفتر روزنامه یکان
intelligence office دفتر اطلاعات
information office دفتر اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
information bureau دفتر اطلاعات
cominform دفتر اطلاعات احزاب کمونیست
staffer مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
paper روزنامه
newspapers روزنامه
papering روزنامه
papered روزنامه
newspaper روزنامه
journal روزنامه
the daily paper روزنامه
papers روزنامه
journals روزنامه
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
newspaper columns ستونهای روزنامه
paper boys روزنامه رسان
columns ستون روزنامه
paper boys روزنامه فروش
paper boy روزنامه رسان
newsman روزنامه فروش
paper boy روزنامه فروش
column ستون روزنامه
newspapermen روزنامه نگار
cutting برش روزنامه
news agent روزنامه فروش
sportswriter خبرنگارورزشی روزنامه
dailies روزنامه یومیه
daily روزنامه یومیه
newsstand روزنامه فروشی
news vendor روزنامه فروش
newsmen روزنامه فروش
newspaperman روزنامه نگار
journalist روزنامه نگار
editor سردبیر روزنامه
publicist روزنامه نگار
journalism روزنامه نگاری
local paper روزنامه محلی
logbook روزنامه دریاپیمایی
official gazette روزنامه رسمی
official jurnal روزنامه رسمی
daily news paper روزنامه یومیه
gazetteer روزنامه نویس
publicists روزنامه نگار
newspaperman روزنامه فروش
journalists روزنامه نگار
newsprint طبع روزنامه
semi monthly روزنامه یامجله دوهفتگی
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
editoress مدیره روزنامه یامجله
news stand جایگاه فروش روزنامه
news-stands جایگاه فروش روزنامه
newspapermen صاحب وگرداننده روزنامه
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
news room اطاق روزنامه خوانی
commonly read paper روزنامه کثیر الانتشار
newsprint ماشین چاپ روزنامه
a newspaper's political affiliation وابستگی سیاسی روزنامه ها
newspapers روزنامه نگاری کردن
newspaper روزنامه نگاری کردن
head line عنوان سرصفحه روزنامه
newsboy پسر روزنامه فروش
gazette مجله رسمی روزنامه
newsstand دکه روزنامه فروشی
journalistic وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
name plates نام و آرم روزنامه
newspaperman صاحب وگرداننده روزنامه
he writes for the papers برای روزنامه هامقاله مینویسد
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
tabloids روزنامه نیم قطع و مصور
tabloid روزنامه نیم قطع و مصور
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
feuilleton پاورقی قسمت پایین روزنامه
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
offprint مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
balaam موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
scrapped عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
an open letter نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
scrapping عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
shirt-tail اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
scraps عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
tear sheet قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
press campaingn or stunt مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
feuilleton کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
notary public office دفتر
cahier دفتر
ledger دفتر کل
bureaus دفتر
ledgers دفتر کل
record دفتر
bureau دفتر
office دفتر
volumes دفتر
offices دفتر
book دفتر
volume دفتر
book of account دفتر کل
booked دفتر
in office در دفتر
books دفتر
property book دفتر اموال
bill book دفتر بروات
central office دفتر مرکزی
bell book دفتر موتورخانه
chancery دفتر خانه
purchase ledger دفتر کل خریدها
courier station دفتر پیک
cash book دفتر نقدی
quartermaster's notebook دفتر سکانی
copy letter book دفتر کپیه
copy book دفتر کپیه
purchasing office دفتر خرید
message book دفتر پیام
audit office دفتر حسابرسی
purchasing department دفتر خرید
translation agency دفتر ترجمه
automated office دفتر خودکار
press copy book دفتر کپیه
marriage registry دفتر ازدواج
lawyer's office دفتر وکالت
bookings ثبت در دفتر
booking ثبت در دفتر
cashbook دفتر نقدی
cash books دفتر نقدی
customs دفتر گمرک
orderly room دفتر گروهان
order book دفتر سفارشات
head office دفتر مرکزی
official log book of a ship دفتر ثبت
posting ثبت در دفتر
postings ثبت در دفتر
office manager رئیس دفتر
pocket book دفتر بغلی
job office دفتر کارگاه
office of records دفتر بایگانی
branch office دفتر شعبه
budget bureau دفتر بودجه
equipment logbook دفتر تجهیزات
advisory service دفتر مشاور
copybook دفتر سرمشقدار
offices دفتر کار
offices اطاق دفتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com