Dictiornary-Farsi | دفتر ما روبروی رستوران است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
Our office is facing (opposite)the restaurant.	دفتر ما روبروی رستوران است


Other Matches

She declined several restaurants before we could agree on one.	او [زن] چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
notary office	دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
engineering office	دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
oppositely	روبروی هم
in the face of	روبروی
induction station	دفتر استخدام دفتر پذیرش
facing the church	روبروی کلیسا
from opposite directions	از دوطرف روبروی هم
straight away	روبروی سبد
opposite the house	روبروی خانه
opposite to the house	روبروی خانه
enfilade	روبروی هم قرار دادن
civilian internee information bureau	دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
line of engagement	ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
subtense	خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
vertical angles	گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
front	مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting	مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
journalize	در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
increment	انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increments	انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
rams	افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed	افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram	افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
duty roster	دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
buffeting	رستوران
eatinghouse	رستوران
eating house	رستوران
buffets	رستوران
chop house	رستوران
coffee shop	رستوران
buffet	رستوران
tea shops	رستوران
cafe	رستوران
snack bar	رستوران
snack bars	رستوران
tea-room	رستوران
tea-rooms	رستوران
tea shop	رستوران
restaurant	رستوران
restaurants	رستوران
buffeted	رستوران
salons	رستوران مشروبفروشی
diners	واگن رستوران
diner	واگن رستوران
salon	رستوران مشروبفروشی
restaurateurs	صاحب رستوران
restaurateur	صاحب رستوران
dance floor	محلمخصوصرقصدر رستوران
restauranteur	صاحب رستوران
dumb waiters	رستوران سیار
dumb waiter	رستوران سیار
h engine	موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
canteen	فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteens	فروشگاه یا رستوران سربازخانه
saloon	سالن زیبایی رستوران
dining cars	واگن رستوران قطار
saloons	سالن زیبایی رستوران
dining car	واگن رستوران قطار
station bar	رستوران ایستگاه راه آهن
clock code position	سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
No vacancies.	جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
To order a meal.	سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
tearoom	رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
central postal directory	دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
luncheonette	رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonettes	رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
Can you recommend a good restaurant?	آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
Is there an inexpensive restaurant around here?	آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here?	آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
barmen	مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barman	مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
to ask somebody out for dinner	کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
juke joint	رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cahier	دفتر
notary public office	دفتر
book of account	دفتر کل
offices	دفتر
office	دفتر
in office	در دفتر
record	دفتر
bureau	دفتر
volumes	دفتر
books	دفتر
booked	دفتر
bureaus	دفتر
book	دفتر
ledger	دفتر کل
volume	دفتر
ledgers	دفتر کل
registers	در دفتر واردکردن
registries	دفتر فهرست
job office	دفتر کارگاه
registers	دفتر ثبت
registries	دفتر خانه
technical bureau	دفتر فنی
engineering office	دفتر مهندسی
lawyer's office	دفتر وکالت
end office	دفتر انتهایی
information bureau	دفتر اطلاعات
inquiry office	دفتر اطلاعات
telephone book	دفتر تلفن
head office	دفتر مرکزی
intelligence office	دفتر راهنمایی
telephone books	دفتر تلفن
equipment logbook	دفتر تجهیزات
intelligence office	دفتر اطلاعات
registry	دفتر فهرست
registering	در دفتر واردکردن
site office	دفتر ساختمانی
office attorney	وکیل دفتر
office manager	رئیس دفتر
office of records	دفتر بایگانی
order book	دفتر سفارشات
orderly room	دفتر گروهان
run book	دفتر رانش
run book	دفتر اجرا
rule off	ته دفتر را بستن
bookings	ثبت در دفتر
pocket book	دفتر بغلی
press copy book	دفتر کپیه
property book	دفتر اموال
purchase ledger	دفتر کل خریدها
purchasing department	دفتر خرید
site office	دفتر مشاوراملاک
note book	دفتر کتابچه
social secretary	رئیس دفتر
registering	دفتر ثبت
marriage registry	دفتر ازدواج
copybook	دفتر سرمشقدار
waste book	دفتر باطله
message book	دفتر پیام
minute book	دفتر وقایع
register	در دفتر واردکردن
telephone d.	دفتر تلفن
telephnone book	دفتر تلفن
register	دفتر ثبت
quartermaster's notebook	دفتر سکانی
notary assistant	دفتر یار
notary public	دفتر ثبت
purchasing office	دفتر خرید
office	دفتر کار
account book	دفتر حساب
advisory service	دفتر مشاور
audit office	دفتر حسابرسی
automated office	دفتر خودکار
bell book	دفتر موتورخانه
official log book of a ship	دفتر ثبت
bill book	دفتر بروات
inventory	دفتر دارایی
book of account	دفتر روزنامه
office	اطاق دفتر
offices	دفتر کار
cashbook	دفتر نقدی
cash books	دفتر نقدی
offices	اطاق دفتر
cash book	دفتر نقدی
translation agency	دفتر ترجمه
books	مجلد دفتر
booked	مجلد دفتر
book	مجلد دفتر
branch office	دفتر شعبه
budget bureau	دفتر بودجه
drawing office	دفتر طراحی
copy book	دفتر کپیه
copy letter book	دفتر کپیه
information office	دفتر اطلاعات
courier station	دفتر پیک
day book	دفتر روزنامه
daybook	دفتر روزنامه
journals	دفتر روزنامه
booking	ثبت در دفتر
central office	دفتر مرکزی
customs	دفتر گمرک
chancery	دفتر خانه
journal	دفتر روزنامه
postings	ثبت در دفتر
posting	ثبت در دفتر
registry	دفتر خانه
surveyers notebook	دفتر نقشه برداری
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت کشور
record book	دفتر ثتب سوابق
range house	دفتر میدان تیر
record of events	دفتر ثبت وقایع
register of patents	دفتر ثبت اختراعات
register of commerce	دفتر ثبت تجارتی
Home Office [British E]	دفتر وزارت داخله
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت داخله
left-luggage office	دفتر بار امانتی
lost property office	دفتر اشیای گم شده
Home Office [British E]	دفتر وزارت کشور
log books	دفتر رخدادهای روزانه
log book	دفتر رخدادهای روزانه
unit journal	دفتر روزنامه یکان
subhome office	شعبه دفتر اصلی
sales d.	دفتر فروش روزنامه
quartermaster's notebook	دفتر مانور ناو
intelligence journal	دفتر روزنامه اطلاعات