English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
deck log دفتر وقایع دریانوردی
Other Matches
minute book دفتر وقایع
deck log دفتر وقایع ناو
flight log دفتر وقایع پرواز
record of events دفتر ثبت وقایع
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
muster book دفتر ثبت وقایع روزانه
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
flight log دفتر ثبت وقایع پرواز
daybook دفتر ثبت وقایع روزانه
log engineering دفتر ثبت وقایع موتور ناو
diary دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
diaries دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
seafaring دریانوردی
navigation دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
yachtsmen علاقمندبه دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
seamanship مهارت در دریانوردی
rules of the roads قوانین دریانوردی
cruising speed سرعت دریانوردی
seaworthy قابل دریانوردی
nautical chart نقشه دریانوردی
yachtsman علاقمندبه دریانوردی
trafficked انتقال دریانوردی
trafficking انتقال دریانوردی
traffics انتقال دریانوردی
traffic انتقال دریانوردی
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
unseaworthy غیر قابل دریانوردی
shell back دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
nautical مربوط به دریانوردی ملوانی
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
fourth degree of readiness محل دریانوردی station cruising: syn
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
minute گزارش وقایع
minute یادداشت وقایع
chronology وقایع نگاری
record of events ثبت وقایع
happenstance وقایع اتفاقی
historify وقایع نگار
logs ثبت وقایع
annalist وقایع نگار
chronicler وقایع نویس
log ثبت وقایع
sportswriter وقایع نگار ورزشی
rough log دفترچه وقایع ناو
logs ثبت کردن وقایع
the occurrences of the day رویداهای یا وقایع روز
log ثبت کردن وقایع
pro-active گرایش به ایجاد وقایع
annals وقایع سالیانه سالنامه
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
Trifling ( small) happenings of life . اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trend مسیر انجام کار سیر وقایع
chronicle شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
trends مسیر انجام کار سیر وقایع
chronicling شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
fatidic وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
trained سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train سلسله وقایع توالی حیله جنگی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
anachronisms اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slated ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slates ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
anachronism اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slate ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
Give me a full account of the events. جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
chronology شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
geochronology شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
chronology تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
frustrations غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
dialectic materialism دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
record دفتر
in office در دفتر
book دفتر
cahier دفتر
volumes دفتر
book of account دفتر کل
bureau دفتر
bureaus دفتر
offices دفتر
office دفتر
notary public office دفتر
books دفتر
volume دفتر
ledgers دفتر کل
ledger دفتر کل
booked دفتر
information office دفتر اطلاعات
intelligence office دفتر اطلاعات
job office دفتر کارگاه
daybook دفتر روزنامه
telephone books دفتر تلفن
head office دفتر مرکزی
lawyer's office دفتر وکالت
intelligence office دفتر راهنمایی
drawing office دفتر طراحی
booking ثبت در دفتر
engineering office دفتر مهندسی
end office دفتر انتهایی
run book دفتر رانش
equipment logbook دفتر تجهیزات
translation agency دفتر ترجمه
information bureau دفتر اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
telephone book دفتر تلفن
marriage registry دفتر ازدواج
waste book دفتر باطله
site office دفتر مشاوراملاک
quartermaster's notebook دفتر سکانی
purchasing office دفتر خرید
purchasing department دفتر خرید
purchase ledger دفتر کل خریدها
telephnone book دفتر تلفن
rule off ته دفتر را بستن
social secretary رئیس دفتر
run book دفتر اجرا
technical bureau دفتر فنی
property book دفتر اموال
press copy book دفتر کپیه
notary public دفتر ثبت
notary assistant دفتر یار
message book دفتر پیام
copybook دفتر سرمشقدار
note book دفتر کتابچه
office attorney وکیل دفتر
telephone d. دفتر تلفن
pocket book دفتر بغلی
orderly room دفتر گروهان
order book دفتر سفارشات
official log book of a ship دفتر ثبت
office of records دفتر بایگانی
office manager رئیس دفتر
site office دفتر ساختمانی
day book دفتر روزنامه
cashbook دفتر نقدی
postings ثبت در دفتر
posting ثبت در دفتر
office دفتر کار
office اطاق دفتر
offices دفتر کار
offices اطاق دفتر
registry دفتر خانه
registry دفتر فهرست
registries دفتر خانه
account book دفتر حساب
registries دفتر فهرست
advisory service دفتر مشاور
audit office دفتر حسابرسی
books مجلد دفتر
booked مجلد دفتر
book مجلد دفتر
journal دفتر روزنامه
journals دفتر روزنامه
inventory دفتر دارایی
customs دفتر گمرک
cash book دفتر نقدی
cash books دفتر نقدی
automated office دفتر خودکار
book of account دفتر روزنامه
register در دفتر واردکردن
registering دفتر ثبت
registering در دفتر واردکردن
branch office دفتر شعبه
chancery دفتر خانه
budget bureau دفتر بودجه
registers دفتر ثبت
registers در دفتر واردکردن
central office دفتر مرکزی
register دفتر ثبت
copy book دفتر کپیه
bell book دفتر موتورخانه
bookings ثبت در دفتر
copy letter book دفتر کپیه
courier station دفتر پیک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com