English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (17 milliseconds)
English Persian
accurate to size دقت در اندازه گرفتن
Search result with all words
dimension اندازه گرفتن
dimensions اندازه گرفتن
calibrate قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrated قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrates قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrating قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
measure بحر اندازه گرفتن
measure اندازه گرفتن
measure بخش یاب اندازه گرفتن
gauge اندازه گرفتن
gauged اندازه گرفتن
gauges اندازه گرفتن
fathom اندازه گرفتن
fathomed اندازه گرفتن
fathoming اندازه گرفتن
fathoms اندازه گرفتن
span اندازه گرفتن
spanned اندازه گرفتن
spanning اندازه گرفتن
spans اندازه گرفتن
mete :اندازه گرفتن
admeasure اندازه گرفتن
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
caliper اندازه گرفتن
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
gauging rod میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
stack up جمع کردن اندازه گرفتن
to set a اندازه گرفتن باطل کردن
to take a person's measure اندازه کسیرا گرفتن
to take the a بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
to take the gauge of اندازه گرفتن
to assume alarming proportions اندازه هولناک به خود گرفتن
to assume horrifying proportions اندازه هولناک به خود گرفتن
Other Matches
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه وسیله اندازه گیری
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauge اندازه اندازه گیر
gauged اندازه اندازه گیر
gauges اندازه اندازه گیر
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
isodiametric هم اندازه
size اندازه
hecatompet [اندازه صد پا]
gauge=gage اندازه
beyond measure بی اندازه
screamingly بی اندازه
meter اندازه
quantum اندازه
attack size اندازه تک
in part <idiom> تا یک اندازه
in what way <adv.> تا چه اندازه ای
sizes اندازه
how far <adv.> تا چه اندازه ای
to what extent <adv.> تا چه اندازه ای
meters اندازه
measure اندازه
bulk اندازه
immoderately بی اندازه
inordinate بی اندازه
deals اندازه
what چه اندازه
infintesimal بی اندازه
gauge اندازه
deal اندازه
inordinately بی اندازه
immensely بی اندازه
immense بی اندازه
tract اندازه
tracts اندازه
gauges اندازه
floor length اندازه کف
immeasurable بی اندازه
gauged اندازه
measurement اندازه
dealt اندازه
dimensions اندازه
equalled : هم اندازه
equaled : هم اندازه
magnitude اندازه
equalling : هم اندازه
measurements اندازه
rather تا یک اندازه
measurer اندازه
to size up اندازه
what is your size? اندازه
fitted اندازه
metres اندازه
metre اندازه
equals : هم اندازه
dimension اندازه
equal : هم اندازه
symmetric هم اندازه
extent اندازه
indefinite بی اندازه
isometrics هم اندازه
degree اندازه
isometric هم اندازه
equaling : هم اندازه
so far forth تا ان اندازه
To some extent. Within limits. تا اندازه ای
degrees اندازه
soupcon اندازه کم
full scale اندازه طبیعی
effective size of grain اندازه موثرذرات
measurements اندازه گیری
file size اندازه فایل
fractional size اندازه کسری
over size بزرگتر از اندازه
fit size اندازه مناسب
out of proportion خارج از اندازه
dosing اندازه معین
format اندازه شکل
partially true تا یک اندازه راست
dimensional error خطای اندازه
dimensional change تغییر اندازه
dimensional accuracy دقت اندازه
dimension sketch طرح اندازه
dimension diagram رسم اندازه
fitting allowance کاملا" اندازه
diamensionless بدون اندازه
module اندازه گیری
dimensional stability ثبات اندازه
to some extent تا اندازه ایی
gage=gauge پیمانه اندازه
effective size اندازه موثر
fittest اندازه بودن
same بهمان اندازه
dimensioning اندازه گذاری
module اندازه میزان
span پوشش اندازه
fit اندازه بودن
measurement اندازه گیری
doubled up اندازه دو برابر
nominal size اندازه نامی
limit اندازه وسعت
gauge cock اندازه نما
doubled اندازه دو برابر
gauger اندازه گیر
double اندازه دو برابر
nuclear size اندازه هسته
of an out size بیرون از اندازه
graded ruller خط کش اندازه دار
gray scale اندازه خاکستری
parameter شرح اندازه
outsize اندازه غیرمعمولی
sizes اندازه بعدساختمان
gage اندازه نما
speeds اندازه سرعت
doses اندازه معین
speeding اندازه سرعت
speed اندازه سرعت
dosed اندازه معین
size به اندازه کردن
dose اندازه معین
size اندازه بعدساختمان
gaging اندازه گیری
spans پوشش اندازه
metering اندازه گیری
spanning پوشش اندازه
sizes به اندازه کردن
spanned پوشش اندازه
parameters شرح اندازه
gauged اندازه گیر
block size اندازه بلاک
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
scale of project اندازه طرح
screen size اندازه صفحه
t. far تا این اندازه
basic size اندازه اولیه
basic size اندازه اصلی
scale factor ضریب اندازه
body size اندازه بدن
bourne اندازه جوی
gauges اندازه تفنگ
gauges اندازه گیر
circular measure اندازه کمان
chordal measure اندازه وتر
remedial measure اندازه کمکی
calibration standard اندازه کالیبراسیون
partly تایک اندازه
salinity اندازه شوری
partially تایک اندازه
atomic size اندازه اتمی
stand measure اندازه مقر ر
fix که اندازه کلمه
admensuration تعیین اندازه
admeasurement تعیین اندازه
fixes که اندازه کلمه
size effect تاثیر اندازه
size tolerance تلرانس اندازه
so far as تا ان اندازه که انچه
stand measure اندازه قانونی
standard gauge اندازه معمولی
standard measure اندازه استاندارد
atomic size اندازه اتم
as well بهمان اندازه
area of conductor اندازه سیم
symmetric هم اندازه متقارن
life size اندازه واقعی
life-size اندازه واقعی
size constancy ثبات اندازه
size control کنترل اندازه
ample بیش از اندازه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com