Dictiornary-Farsi | دقیقا مشابه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
identical	دقیقا مشابه


Other Matches

emulation	رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directory	روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories	روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
nighly	دقیقا
to a t	دقیقا
on the nose <idiom>	دقیقا
minutely	دقیقا"
strictly	دقیقا"
graciously	دقیقا"
rigidly	دقیقا"
dead even	دقیقا برابر
as ... as <adv.>	دقیقا مانند ...
to a T <idiom>	کاملا،دقیقا
on the dot <idiom>	دقیقا سر موقع
In the minutest detail .	موبه مو ( دقیقا" )
spot-on	دقیقا صحیح
quite so	دقیقا اینطور
this very question	دقیقا همین پرسش
Just what I needed.	دقیقا همینو میخواستم.
Just what I needed.	دقیقا چیزی که میخواستم.
What does it exactly mean?	منظور از این دقیقا چه است؟
be a carbon copy <idiom>	دقیقا مثل دیگری بودن
This is just what I want . This is the very thing I want .	این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
Greek Revival	[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
valued policy	بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
analogous	مشابه
corresponding	مشابه
homogeneous	مشابه
allo	مشابه
elementary	مشابه
lossy compression	مشابه 6-23
alike <adj.>	مشابه
akin <adj.>	مشابه
quasi	مشابه
semblable	مشابه
resembling <adj.>	مشابه
related <adj.>	مشابه
similar <adj.>	مشابه
like <adj.>	مشابه
similar	مشابه
window	مشابه 10682
similarly	بطور مشابه
look alike	برنامه مشابه
kips	مشابه 5677
equals	مشابه بودن
look-alike	برنامه مشابه
exclusive	مشابه 3824
look-alikes	برنامه مشابه
gaps	مشابه 4490
inductions	مشابه 5128
congener	مشابه متجانس
equivalent	برابر مشابه
equal	مشابه بودن
equaled	مشابه بودن
equaling	مشابه بودن
equalled	مشابه بودن
equalling	مشابه بودن
rounding	مشابه 8762
equivalents	برابر مشابه
gap	مشابه 4490
induction	مشابه 5128
user	مشابه 10322
users	مشابه 10322
least significant digit	مشابه 5781
MByte	مشابه 6304
MHS	مشابه 6444
multi scan monitor	مشابه 6632
multifunctional	مشابه 6716
parity price	قیمت مشابه
pim	مشابه 7515
product group	کالاهی مشابه
quantize	مشابه 8181
reconfigure	مشابه 8375
SVGA	مشابه 9737
uncommitted logic array	مشابه 10328
in kind <idiom>	به طریقی مشابه
IRTF	مشابه 55423
IBM	مشابه 4962
storage	مشابه 9641
assonant	مشابه یا متجانس
cal	مشابه 1502
correspound	مشابه بودن
decryption	مشابه 2871
EMI	مشابه 3541
encryption	مشابه 3631
epileptiform	مشابه صرع
epileptoid	مشابه صرع
EXNOR	مشابه 3826
GUI	مشابه 4601
HMA	مشابه 4812
IBM	مشابه 4963
in the same boat <idiom>	درشراطی مشابه
slew	مشابه 9308
manipulation	مشابه 6208
print	مشابه 7861
printed	مشابه 7861
prints	مشابه 7861
directly	مشابه 3162
register	مشابه 8481
incorrectly	مشابه 5078
registering	مشابه 8481
registers	مشابه 8481
peripheral	مشابه 7489
launching	مشابه 5747
launches	مشابه 5747
launched	مشابه 5747
Arabic	شکل مشابه ...
interchanging	مشابه 5359
interchange	مشابه 5359
worded	مشابه 10721
bracket	مشابه 1329
interchanged	مشابه 5359
breakdowns	مشابه 1352
breakdown	مشابه 1352
organises	مشابه 7186
carrier	مشابه 1595
organize	مشابه 7186
organizes	مشابه 7186
interchanges	مشابه 5359
organizing	مشابه 7186
status	مشابه 9596
launch	مشابه 5747
word	مشابه 10721
bridging	مشابه 1361
carriers	مشابه 1595
round	مشابه 8759
synthesize	مشابه 9821
synthesising	مشابه 9821
fields	مشابه 4036
fielded	مشابه 4036
synthesises	مشابه 9821
synthesised	مشابه 9821
decoding	مشابه 2860
field	مشابه 4036
design	مشابه 2979
designs	مشابه 2979
roundest	مشابه 8759
domain	مشابه 3286
domains	مشابه 3286
electronic	مشابه 3510
recoveries	مشابه 8398
syntax	مشابه 9817
recovery	مشابه 8398
ultra-	مشابه 10327
synthesizing	مشابه 9821
organising	مشابه 7186
synthesizes	مشابه 9821
synthesized	مشابه 9821
scale	مشابه 8865
homochromatic	دارای رنگهای مشابه
hand out <idiom>	از چیزهایی مشابه به هم دادن
dissimilarly	بطور غیر مشابه
etx	توجه مشابه EOT
tonemic	دارای تلفظ مشابه
lark	چکاوک وگونههای مشابه ان
bank	مجموعهای از وسایل مشابه
banks	مجموعهای از وسایل مشابه
to correspond to	مانند [مشابه] بودن
Join the club!	من هم درشرایطی مشابه هستم !
larks	چکاوک وگونههای مشابه ان
quasi-	مشابه یا تقریباگ همان
in keeping with <idiom>	مشابه ،موافقت کردن
block storing	کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
isotropic	دارای خواص فیزیکی مشابه
pulse	مجموعه متمادی پالسهای مشابه
heterologous	غیر مشابه بدون نسبت
cartels	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
We're all in the same boat.	ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
pulsed	مجموعه متمادی پالسهای مشابه
equated	مشابه بودن یامشابه ساختن
equate	مشابه بودن یامشابه ساختن
cartel	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
equates	مشابه بودن یامشابه ساختن
tweedledum and tweedledee	دو فرد یا دو گروه خیلی مشابه
rookery	زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
rookeries	زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
storage pool	گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
relationships	نحوه اتصال دو چیز مشابه
acceptable alter nate product	فراورده مشابه قابل قبول
relationship	نحوه اتصال دو چیز مشابه
equivalents	همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent	همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
contour template	مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
Birds of a feather flock together . <proverb>	پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
homogamy	وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
in a rut <idiom>	همیشه کار مشابه انجام دادن
to be in the same boat <idiom>	درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
basic type double tier formwork	قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
emulating <adj.> <pres-p.>	[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
mimicking <adj.> <pres-p.>	[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
typecasts	ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasting	ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecast	ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
unshielded twisted pair cable	مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
voicing	تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
homograft	پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
voice	تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices	تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
gating circuit	مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
c	استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت