English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
rapper دق الباب کننده
tapper دق الباب کننده
Other Matches
knoit دق الباب
i knocked at the door دق الباب کردم
rap صدای دق الباب
raps صدای دق الباب
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
abjurer or abjuror کننده
mitigative کم کننده
catterer پچ پچ کننده
mitigatory کم کننده
skittish رم کننده
swooner غش کننده
crepitant خش خش کننده
spurner رد کننده
squelcher له کننده
surfy کف کننده
squasher له کننده
repudiationist رد کننده
hopper لی لی کننده
deflective کج کننده
hoppers لی لی کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
thinner کم کننده
mumbler من من کننده
jaberer پچ پچ کننده
deletive حک کننده
fillets پر کننده
renunciant کننده
fizzy کف کننده
refuser رد کننده
syncopator غش کننده
refutative رد کننده
crusher له کننده
refutatory رد کننده
mauler له کننده
renunciant رد کننده
fillet پر کننده
whisperer پچ پچ کننده
solvent اب کننده
prater پچ پچ کننده
rebutter رد کننده
tracker پی کننده
noncommittal رد کننده
sensor حس کننده
attacking تک کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
fillers پر کننده
bandwidth یچ کننده
puffer پف کننده
attenuant اب کننده
percutient دق کننده
commulator یک سو کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
solvents اب کننده
bidder کننده
fluxing oil اب کننده
ear-splitting کر کننده
solver حل کننده
bidders کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
filler پر کننده
doers کننده
trackers پی کننده
doer کننده
prattfall پچ پچ کننده
purificative پاک کننده
barrage jamming اعوجاج سد کننده
representer معرفی کننده
shifter تعویض کننده
replacer تعویض کننده
barrage fire اتش سد کننده
beautifier قشنگ کننده
puncher منگنه کننده
purificator پاک کننده
puncher سوراخ کننده
reproducer تکثیر کننده
purificator تصفیه کننده
repessive جلوگیری کننده
purificator تطهیر کننده
actuator فعال کننده
requester خواهش کننده
quantizer تدریجی کننده
purificatory پاک کننده
banisher تبعید کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com