Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 125 (7 milliseconds)
English	Persian
go between	دلال دلال محبت
Search result with all words
pimp	دلال محبت
pimps	دلال محبت
bawd	دلال محبت
procurer	دلال محبت
procuress	زن دلال محبت
Other Matches
chapman	دلال
go-between	دلال
brokers	دلال
fixer	دلال
brokering	دلال
go-betweens	دلال
mediator	دلال
mediators	دلال
Solicitors General	دلال
Solicitor General	دلال
middlemen	دلال
middleman	دلال
monger	دلال
dealers	دلال
dealer	دلال
jobber	دلال
broker	دلال
brokered	دلال
shipbroker	دلال حمل
scholastic agent	دلال تدریس
stock broker	دلال سهام
stock broker	دلال بورس
bill broker	دلال برات
stock_broker	دلال سهام
rug dealer	دلال فرش
agent de change	دلال ارزی
coper	دلال اسب
fellmonger	دلال پوست
fruiterer	دلال میوه
exchange broker	دلال ارز
discount broker	دلال تنزیل
horse dealer	دلال اسب
cambist	دلال برات
brokerage	اجرت دلال
commodity broker	دلال کالا
insurance broker	دلال بیمه
house agent	دلال خانه
medium	واسطه دلال
agencies	کارگزار دلال
agency	کارگزار دلال
auctioneers	دلال حراج
auctioneer	دلال حراج
mediums	واسطه دلال
pawnbrokers	دلال در بنگاه رهنی
brokering	دلال اوراق بهادار
real estate broker	دلال اموال غیرمنقول
broker	دلال اوراق بهادار
land agent	دلال معاملات ملکی
jobber	دلال یاکارگزار بورس
bookmaker	دلال شرط بندی
drover	دلال گاوو گوسفند
bookmakers	دلال شرط بندی
brokers	دلال اوراق بهادار
aytomobile dealer	فروشنده یا دلال اتومبیل
brokered	دلال اوراق بهادار
realtors	دلال معاملات ملکی
realtor	دلال معاملات ملکی
stockbroker	دلال سهام شرکتها
matchmakers	دلال یا دلاله ازدواج
stockbrokers	دلال سهام شرکتها
matchmaker	دلال یا دلاله ازدواج
software broker	دلال نرم افزار
pawnbroker	دلال در بنگاه رهنی
ship broker	دلال خرید و فروش کشتی
building material dealer	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
picker	دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
stock jobber	محتکر سهام دلال سهام
option dealer	واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
affectionately	با محبت
warm hearted	با محبت
loving kindness	محبت
inaffable	بی محبت
warmhearted	با محبت
disaffected	بی محبت
glows	محبت
loves	محبت
loved	محبت
amour	محبت
glow	محبت
glowed	محبت
love	محبت
affectionateness	محبت
the utmost love	کمال محبت
tender	محبت امیز
unkinder	بی محبت بی عاطفه
affetionate	محبت امیز
endearing	محبت آمیز
lovingly	از روی محبت
loving	محبت امیز
paternal love	محبت پدری
excessive love	فرط محبت
unkindest	بی محبت بی عاطفه
unkind	بی محبت بی عاطفه
tendering	محبت امیز
love feast	عید محبت
fraternal love	محبت برادرانه
tenderest	محبت امیز
mansuetude	اهلیت محبت
tendered	محبت امیز
motherly love	محبت مادری
mutual love	محبت ازدوسر
endearing	از روی دوستی و محبت
paternal	دارای محبت پدری
affably	از روی محبت و دلجوئی
professed love	ادعای عشق یا محبت
tenderly	از روی دلسوزی و محبت
disaffect	از علاقه و محبت کاستن
costive	سرد و بی محبت خسیس
procuance	جاکشی دلالی محبت
procuration	جاکشی دلالی محبت
professed love	محبت ادعا شده
turtledoves	عزیز محبت نشان دادن
love is everything	موضوع اصلی محبت است
turtledove	عزیز محبت نشان دادن
jawsmith	کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
to win nny one's affections	محبت کسی راجلب کردن کسیرادلبسته خود نمودن
oedipus complex	احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
silver cord	محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
cultivation	جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com