Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
fellmonger	دلال پوست
Other Matches
go between	دلال دلال محبت
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
broker	دلال
brokered	دلال
Solicitors General	دلال
brokers	دلال
fixer	دلال
Solicitor General	دلال
dealer	دلال
jobber	دلال
brokering	دلال
mediators	دلال
go-between	دلال
middlemen	دلال
go-betweens	دلال
middleman	دلال
monger	دلال
mediator	دلال
chapman	دلال
dealers	دلال
stock broker	دلال سهام
procurer	دلال محبت
procuress	زن دلال محبت
auctioneers	دلال حراج
scholastic agent	دلال تدریس
shipbroker	دلال حمل
medium	واسطه دلال
mediums	واسطه دلال
insurance broker	دلال بیمه
house agent	دلال خانه
stock broker	دلال بورس
stock_broker	دلال سهام
auctioneer	دلال حراج
cambist	دلال برات
pimps	دلال محبت
commodity broker	دلال کالا
rug dealer	دلال فرش
coper	دلال اسب
discount broker	دلال تنزیل
brokerage	اجرت دلال
bill broker	دلال برات
horse dealer	دلال اسب
agency	کارگزار دلال
pimp	دلال محبت
fruiterer	دلال میوه
bawd	دلال محبت
agencies	کارگزار دلال
exchange broker	دلال ارز
agent de change	دلال ارزی
broker	دلال اوراق بهادار
realtors	دلال معاملات ملکی
brokered	دلال اوراق بهادار
real estate broker	دلال اموال غیرمنقول
bookmakers	دلال شرط بندی
brokering	دلال اوراق بهادار
brokers	دلال اوراق بهادار
aytomobile dealer	فروشنده یا دلال اتومبیل
pawnbrokers	دلال در بنگاه رهنی
pawnbroker	دلال در بنگاه رهنی
jobber	دلال یاکارگزار بورس
stockbrokers	دلال سهام شرکتها
drover	دلال گاوو گوسفند
software broker	دلال نرم افزار
land agent	دلال معاملات ملکی
matchmaker	دلال یا دلاله ازدواج
realtor	دلال معاملات ملکی
matchmakers	دلال یا دلاله ازدواج
bookmaker	دلال شرط بندی
stockbroker	دلال سهام شرکتها
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
peels	پوست انداختن پوست
ship broker	دلال خرید و فروش کشتی
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
building material dealer	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
picker	دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
stock jobber	محتکر سهام دلال سهام
neurilemma or lema	پوست پی
skinned	پوست
peel	پوست
skinning	پوست
glume	پوست
skin	پوست
peels	پوست
goats	پوست بز
shale	پوست
rinds	پوست
rind	پوست
dermis	پوست
skins	پوست
hides	پوست
peeling	پوست
hide	پوست
husks	پوست
husk	پوست
integument	پوست
dermatalgia	پوست
goat	پوست بز
shells	پوست
shelling	پوست
crustal	پوست
cuticle	پوست
shell	پوست
flayer	پوست کن
cortices	پوست
peltry	پوست
barked	پوست
goatskins	پوست بز
tegmentum	پوست
cortex	پوست
tunc	پوست
scalp	پوست سر
barking	پوست
skinner	پوست کن
barks	پوست
strippers	پوست کن
skinless	بی پوست
swanskin	پوست قو
encrustations	پوست
hull	پوست
tegmen	پوست
bark	پوست
hulls	پوست
stripper	پوست کن
encrustation	پوست
goatskin	پوست بز
parer	پوست کن
calf skin	پوست گوساله
dermatozoa	انگلهای پوست
scalps	پوست سر بامو
calfskin	پوست گوساله
dermatoid	پوست مانند
parchmenty	پوست مانند
dermatology	پوست شناسی
dermatopathy	ناخوشی پوست
encrustations	پوست زخم
dermatosis	اماس پوست
dermoid	شبیه پوست
dermatography	شرح پوست
dermatographia	پوست نگاری
cuticular	وابسته به پوست
cuticular	پوست مانند
cutis	پوست زیرین
debark	پوست کندن از
decorticate	پوست کندن از
derm	زیر پوست
dermoid	پوست مانند
chafing	پوست رفتگی
chap	ترک [در پوست]
dermotropic	پوست گرای
taxidermy	پوست ارایی
chafes	پوست رفتگی
chafe	پوست رفتگی
onion skin	پوست پیاز
to strip something off	کندن [پوست]
chap	خشگی پوست
chap	شکاف [در پوست]
corticated	پوست دار
bast	پوست درخت
skins	پوست پوستی
blach hulled	سیاه پوست
broadtail	پوست بره
corticate	پوست دار
barky	پوست دار
picked	پوست کنده
aboveboard	پوست کنده
albinism	سفیدی پوست
alphosis	بیرنگی پوست
apple peel	پوست سیب
pachydermatous	پوست کلفت
scscalable	پوست کندنی
scarf skin	پوست برونی
scalable	پوست کندنی
ross	پوست کندن
ross	پوست درخت
rhytidome	پوست درخت
pityriasis	شوره پوست
phyma	برامدگی پوست
shuck	پوست نخودوغیره
skin and bone	پوست واستخوان
husked	پوست کنده
hypodermis	پوست زیرین
impassiveness	پوست کلفتی
in plain english	پوست کنده
slipe	پوست کندن از
skiver	پوست تراش
skinner	پوست فروش
skin effect	اثر پوست
periderm	پوست اطراف
periderm	پوست برونی
moleskin	پوست کورموش
molt	پوست اندازی
papillose	مانندبرامدگی پوست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com