English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
Other Matches
grounded توپ به زمین خورده
not up توپ دوبار به زمین خورده دبل
choppers توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
chopper توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
down توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
pierrots دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrot دلقک صامت ایتالیایی دلقک
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth زمین
ground surface کف زمین
acre زمین
ground line خط زمین
this earthly round زمین
soiling زمین
tellus زمین
soils زمین
soil زمین
aerospace جو زمین
land n زمین
real estate زمین
land زمین
earths زمین
lackland بی زمین
cinder tracks زمین دو
cinder track زمین دو
terrain زمین
grazes زمین
graze زمین
grass roots کف زمین
rooter زمین کن
grazed زمین
acres زمین
floors کف زمین
floored کف زمین
floor کف زمین
norland زمین
ground کف زمین
domain زمین
ground [British] [floor] کف زمین
domains زمین
fielded زمین
fields زمین
field زمین
ground : زمین
globe زمین
globes زمین
geodetically زمین
extra terrestrial زمین
ground زمین
floor کف زمین
earthing زمین
original ground زمین بکر
paralytic disability زمین گیری
center stripe خط میانی زمین
panhandled زمین باریکه
panhandle زمین باریکه
oblique compartment زمین مورب
occident مغرب زمین
center line خط میانی زمین
center line خط وسط زمین
open country زمین باز
orbit of the earth مدار زمین
midfield line خط میانی زمین
parcelling تفکیک زمین
permeable ground تراوا زمین
planned chart کروکی زمین
physical characteristics خصوصیات زمین
circumnavigate زمین رادورزدن
pervious ground تراوا زمین
gore زمین سه گوش
gored زمین سه گوش
gores زمین سه گوش
goring زمین سه گوش
plant در زمین قراردادن
plants در زمین قراردادن
permeable ground زمین تراوا
earth excavating حفاری زمین
earth science زمین شناسی
change court تعویض زمین
champaign زمین مرتفع
earth socket پریز زمین
parterre در طول زمین
certificate of land قباله زمین
panhandles زمین باریکه
panhandling زمین باریکه
marchland زمین مرزی
mallet field زمین چوگان
lowland زمین پست
shell قشر زمین
shelling قشر زمین
shells قشر زمین
low land پستی زمین
low land زمین پست
earthing strap تسمه زمین
losse earth زمین خوره
earthling اهل زمین
quick ground زمین سست
broken ground زمین ناهموار
loose ground زمین سست
broken country زمین دوعارضه
west مغرب زمین
routes به زمین نشاندن
route به زمین نشاندن
nutation اهتزاز زمین
earth terminal ترمینال زمین
earth's attraction ربایش زمین
earth's axis محور زمین
neutral earth زمین خنثی
natural ground زمین طبیعی
earth's crust پوسته زمین
mool زمین خشک
mixed graze توام زمین
mid court وسط زمین
measuring rod گز زمین پیمایی
measurement ofland زمین پیمایی
marsh land زمین ماندابی
cadastral survey ممیزی زمین
earthing اتصال زمین
territories زمین ملک
territory زمین ملک
levelling rod زمین پیمایی
plat تکه زمین
original ground زمین طبیعی
courtside کنارههای زمین
playing field زمین بازی
playing field زمین فوتبال
playing fields زمین بازی
playing fields زمین فوتبال
baseline خط انتهای زمین
baselines خط انتهای زمین
difficult terrain زمین دو عارضه
subgrade زمین پی راه
aloft در بالای زمین
subbasement زیر زمین
strake باریکه زمین
stamp one's foot پا به زمین زدن
soil strain فشار زمین
core of the earth هسته زمین
contour line خط برجستگی زمین
soil species نوع زمین
cricket field زمین کریکت
wastelands زمین بایر
dead group زمین بیروح
dead earth اتصال زمین
terrene زمین سرزمین
terrain features عوارض زمین
tenementary land زمین اجاری
tennis court زمین تنیس
ground connection اتصال زمین
tectonics زمین ساخت
tectonic زمین ساختی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com