Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 153 (8 milliseconds)
English	Persian
kettle drum	دمامه عصرانه مفصل
kettledrum	دمامه عصرانه مفصل
kettledrums	دمامه عصرانه مفصل
naker	دمامه عصرانه مفصل
Other Matches
high tea	عصرانه مفصل
old maid	دمامه
old maids	دمامه
five tea	عصرانه
glenoid fossa or cavity	گودی مفصل کاسه مفصل
tea party	عصرانه چای
tea parties	عصرانه چای
tea-time	زمان چای و عصرانه
meat tea	چایی یا عصرانه با گوشت
the dansant	مجلس چای ورقص عصرانه
linkage point	مفصل
fine drawn	مفصل
inventorial	مفصل
juncture	مفصل
spacious	مفصل
hinge	مفصل
baom joomok	یک مفصل
jointless	بی مفصل
anarthrous	بی مفصل
commissure	مفصل
voluminous	مفصل
Hinduism	مفصل
articulation	مفصل
fulsome	مفصل
hinges	مفصل
joint	مفصل
copious	مفصل
sockets	مفصل
socket	مفصل
copulas	مفصل
copula	مفصل
coupling	مفصل
inarticulate	بی مفصل
pivots	مفصل
pivoted	مفصل
pivot	مفصل
choke joint	مفصل چوکی
disjoint	از مفصل دراوردن
ankylosis	جمود مفصل
diarthrosis	مفصل متحرک
detail part	قسمت مفصل
arthrology	مفصل شناسی
ball and socket joint	مفصل ساچمه ای
ample	فراوان مفصل
clips	مفصل کابل
abarticulation	مفصل متحرک
gimmal	مفصل لولا
steering swivel	مفصل فرمان
synarthrosis	مفصل بی حرکت
synosteology	مفصل شناسی
toggle joint	مفصل زانویی
trunnion	مفصل افقی
universal joint	مفصل چرخنده
in great detail	با جزئیات مفصل
scape	مفصل اصلی
ginglymus	مفصل لولایی
glene	کاسه مفصل
hinge joint	مفصل لولایی
hip joint	مفصل ران
swivel joint	مفصل گردان
knee joint	مفصل زانو
largo	اهسته و مفصل
multiple cable joint	مفصل انشعاب
facets	بند مفصل
sleeve	موف مفصل
articulation	مفصل لولا
arthritis	اماس مفصل
arthritis	التهاب مفصل
juncture	پیوستگی مفصل
splice	مفصل بافته
luncheon	غذای مفصل
luncheons	غذای مفصل
clip	مفصل کابل
articulation	مفصل بندی
splicing	مفصل بافته
sleeves	موف مفصل
joint	مفصل پیوندگاه
articulate	مفصل دارکردن
articulates	مفصل دارکردن
articulating	مفصل دارکردن
hip	مفصل ران
hips	مفصل ران
spliced	مفصل بافته
splices	مفصل بافته
clipped	مفصل کابل
clippings	مفصل کابل
facet	بند مفصل
swivel	مفصل گردنده
swivelled	مفصل گردان
swivels	مفصل گردنده
swivel	مفصل گردان
pigtail	مفصل دم خوکی
pigtails	مفصل دم خوکی
swivels	مفصل گردان
palaver	گفتگوی مفصل
swivelled	مفصل گردنده
In ditail . Diffusively .	بطور مفصل ( مفصلا")
arthropoda	جانوران مفصل دار
thurl	مفصل خاصره گوسفند
luxation	در رفتگی مفصل استخوان
cable jointing sleeve	مفصل انشعاب کابل
amplified	مفصل گفتن یانوشتن
double jointed	دارای مفصل کاذب
cable joint	مفصل اتصال کابل
arthropod	جانور مفصل دار
arthropathy	ناخوشی بند یا مفصل
arthritic	مبتلا به اماس مفصل
choke flange joint	مفصل چوکی ال شکل
dimerous	دارای مفصل دوبخشی
disjoint	در رفتن از مفصل درامدن
enarthrosis	مفصل کام و زبانهای
amplifying	مفصل گفتن یانوشتن
gabfest	محاوره طولانی و مفصل
double-jointed	دارای مفصل کاذب
amplify	مفصل گفتن یانوشتن
amplifies	مفصل گفتن یانوشتن
clamping sleeve	مفصل مهار کننده
joint	مفصل اتصال ضربهای
acondylose	بدون بند یا مفصل
hitsu shiubi	مفصل انگشت وسط
acondylous	بدون بند یا مفصل
joint resistance	مقدار مقاومت مفصل
diffusively	بطور منتشر و یا مفصل
arthritic	مربوط به ورم و اماس مفصل
rabbet joint	بست یا مفصل کنش کاوی
internode	قسمت میان دو بندیا مفصل
hip joint	مفصل استخوان خاصره وران
to give a long recital of something	دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
monographist	نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
dactylus	بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
garnets	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnet	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
submission hold	کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
To explain something in detail .	چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
to talk something over with somebody	با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
I'll speak at length on this subject.	دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
programming specification	مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
to detail something	چیزی را مفصل [با همه جزییات] شرح دادن
gomphosis	اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
ball and socket joint	[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
sallenders	جوشهای خشک در زیر مفصل خرگوشی پای عقب اسب
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog .	مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
recital [of something]	شرح کامل محتویات [شرح مفصل ] چیزی
detailing	شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail	شرح مفصل یکان بقیه یکان
amplified	بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies	بزرگ کردن مفصل کردن
amplify	بزرگ کردن مفصل کردن
amplifying	بزرگ کردن مفصل کردن

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com