English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
serrulation دندانه داری
Other Matches
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
rack and pinion میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
statecraft کشور داری ملک داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
serrate leaves برگهای ارهای یا دندانه دندانه
saw edged دارای لبه دندانه دندانه
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
jaggy دندانه دندانه ناهمواری
cut gears دندانه دندانه کردن
nicks دندانه دندانه کردن
nicked دندانه دندانه کردن
nick دندانه دندانه کردن
nicking دندانه دندانه کردن
dentate دندانه دندانه مضرس
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
saw tooth دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
grittiness شن داری
tensility کش داری
blind man's buff از من داری
bigamy دو زن داری
wet storage تر داری
cogs دندانه
trifid سه دندانه
cog دندانه
mordant دندانه
thread دندانه
undentate تک دندانه
dented دندانه
notche دندانه
cams دندانه
cam دندانه
indentations دندانه
indentation دندانه
tooth دندانه
crinkling دندانه دندانه
nibs دندانه
crinkles دندانه دندانه
nib دندانه
tine دندانه
denting دندانه
dent دندانه
peg دندانه
threads دندانه
pegs دندانه
indented دندانه دندانه
crinkled دندانه دندانه
crinkle دندانه دندانه
dents دندانه
sawtooth دندانه دندانه
saw toothed دندانه دندانه
dentate دندانه
bidentate دو دندانه
serra دندانه
jaggies دندانه ها
jag دندانه
serrate دندانه دندانه
cogging دندانه
serration دندانه
sheath دندانه
sheaths دندانه
nid دندانه
notch دندانه
notches دندانه
denticulate دندانه دندانه
leaf دندانه
nicks دندانه
denticle دندانه
nicking دندانه
nicked دندانه
crenation دندانه دندانه
nick دندانه
dentation دندانه
trusteeship امانت داری
leasehold اجاره داری
wakes شب زنده داری
rhythmicity نواخت داری
waked شب زنده داری
retenv خود داری
wake شب زنده داری
vigils شب زنده داری
vigil شب زنده داری
self restraint خود داری
tenure اجاره داری
bank protection ساحل داری
bean caper پیرسن داری
lucubration شب زنده داری
blind mans buff ازمن داری
bulkiness تنه داری
bulkiness جثه داری
cellarge حق انبار داری
incumbency عهده داری
fisk خزانه داری
household art هنرخانه داری
conchiferous داری صدف
continenece خود داری
house work خانه داری
creaminess خامه داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
angulation زاویه داری
angularity زاویه داری
treasury خزانه داری
thrift خانه داری
quartermaster سررشته داری
quartermasters سررشته داری
pernoctation شب زنده داری
patchiness وصله داری
menage خانه داری
leasing اجاره داری
abstinence;or abstinency خود داری
notbility خانه داری
non commital خود داری
angularity گوشه داری
dry storage خشک داری
treasurership خزانه داری
trusteedhip امانت داری
tenancies اجاره داری
tenancy اجاره داری
refusals خود داری رد
refusal خود داری رد
housekeeping خانه داری
tresury general خزانه داری کل
vigilance شب زنده داری
treasury general خرانه داری کل
fasting روزه داری
charges عهده داری
charge عهده داری
viscosity شیره داری
slaveholding برده داری
slavery برده داری
sang froid خود داری
sang-froid خود داری
Exchequer خزانه داری
communism مردم داری
altruism همگونه داری
bursaries خزانه داری
bursary خزانه داری
wakefulness شب زنده داری
night waking شب زنده داری
spinosity سیخ داری
farming مزرعه داری
capitalism سرمایه داری
stigmatism خال داری
indents دندانه دارکردن
jaggy دندانه دار
knurling tool دندانه ساز
monodentate ligand لیگاند تک دندانه
jaw clutch coupling درگیری دندانه
laciniated دندانه دار
jaw clutch coupling پیوست دندانه
laciniate دندانه دار
indents دندانه گذاری
knurled دندانه دار
indenting دندانه گذاری
indenting دندانه دارکردن
denticulation دندانه ریز
dentigerous دندانه دار
depth of tooth ارتفاع دندانه
herringbone tooth دندانه ی جناغی
helical tooth دندانه حلزونی
toothy دندانه دار
toothiest دندانه دار
gearwheel چرخ دندانه
engrail دندانه دارکردن
denticulated دندانه دار
denticulate دندانه دار
indent دندانه گذاری
indent دندانه دارکردن
cirhose دندانه دار
cirrose دندانه دار
cirrate دندانه دار
cut teeth دندانه ساختن
cut teeth دندانه دارکردن
dentate دندانه دار
dentation دندانه بودن
engrailed دندانه دار
toothless بدون دندانه
tooth flank دامنه دندانه
tooth form شکل دندانه
tooth profile شکل دندانه
tooth gap شکاف دندانه
indentation دندانه گذاری
tooth gap فاصله دندانه
indentations دندانه گذاری
tooth pitch گام دندانه
toothed cornice brick اجر دندانه
root پای دندانه
tooth clearance بازی دندانه
denting دندانه بریدگی
dents دندانه بریدگی
cog دندانه دارکردن
dents دندانه کردن
cogs دندانه دارکردن
denting دندانه کردن
dented دندانه بریدگی
dented دندانه کردن
dent دندانه بریدگی
dent دندانه کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com