Dictiornary-Farsi | ده ریال به یک ریال بسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
i give odds of ten to one rial	ده ریال به یک ریال بسته


Other Matches

something like 00 rials	سد ریال چیزی کم چیزی بالا در حدود سد ریال
we put it at rials	51 ریال
i sold the book for rials 0	ریال فروختم
rials 0 the metre	متری 04 ریال
half a rial	نیم ریال
it is worth 0 rials	ده ریال می ارزد
i am 0 rials out of pocket	05 ریال زیان
rials 0 or so	د رحدود 05 ریال
i am rials in pocket	سه ریال در جیب دارم
it is worth 0 rials	ده ریال ارزش دارد
i am rials in pocket	سه ریال سود بردم
rials 0 or so	05 ریال چیزی بیشتریاکمتر
i gave the beggar one rial	یک ریال به ان گدا دادم
my purchases a to rials 00	خریدهای من سرمیزندبه 005 ریال
if one book cost rials	اگر یک کتاب 5 ریال بیرزد
it was valued at rials 000	پنج هزار ریال قیمت شد
if one book cost rials 0	اگر یک کتاب 04 ریال بیارزد
it was valued at rials 000	پنج هزار ریال بهابران گذاردند
small claim	ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
penny wise and pound foolish	دینار شناس و ریال شناس
packet	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
pent	بسته
clotted	بسته
curdy	بسته
datagram	یچ بسته
jellied	بسته
packets	بسته
package	بسته
shutting	بسته
shut	بسته
shuts	بسته
fardel	بسته
clotty	بسته
crossed chaque	چک بسته
crossed cheque	چک بسته
solid	بسته
solids	بسته
packages	بسته
parcel	بسته
kits	بسته
strikebound	بسته
kit	بسته
trusser	بسته
packaged	بسته
packet	بسته
uncrossed	بسته
parcels	بسته
corked	بسته
logical	یچ بسته
bundle	بسته
bundles	بسته
bundling	بسته
connected	بسته
ice bound	یخ بسته
pinioned	کت بسته
packed	بسته ای
interdependent	به هم بسته
pack	بسته
bagful	یک بسته
packs	بسته
imperforate	بسته
fronted	صف بسته
closed	بسته
grumous	بسته
bunged up	بسته
barred	بسته
stacks	بسته
stacked	بسته
shook	بسته
pack box	بسته
stack	بسته
dunnage	بسته بندی
shook	بسته کردن
disk pack	گرده بسته
disk pack	گروه بسته
packing	بسته بندی
food packet	بسته غذایی
disk pack	بسته دیسک
packaged	بسته بندی
dumber	زبان بسته
dumb	زبان بسته
dumbest	زبان بسته
package	بسته بندی
icebound	یخ بند یخ بسته
flat pack	بسته مسطح
homogamy	زناشویی بسته
grume	خون بسته
aleatory	بسته به بخت
case numbers	شماره بسته ها
closed group	گروه بسته
closed loop	حلقه بسته
assumed	بخود بسته
closed mind	ذهن بسته
closed network	شبکه بسته
closed routine	روال بسته
closed society	جامعه بسته
closed subroutine	زیرروال بسته
closed system	نظام بسته
closed system	سیستم بسته
van	کامیون سر بسته
vans	کامیون سر بسته
closed game	بازی بسته
box trail	سهم بسته
bound electron	الکترون بسته
bound charge	بار بسته
blocked opening	درگاه بسته
blind fold	با چشم بسته
close column	ستون بسته
closed area	منطقه بسته
as the case may be	بسته بمورد
application package	بسته کاربردی
closed economy	اقتصاد بسته
closed file	ستون بسته
closed file	فایل بسته
closed fist	مشت بسته
closed system	سازگان بسته
closed traverse	پیمایش بسته
closed circuit	مدار بسته
finite universe	جهان بسته
closed variation	واریاسیون بسته
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
dog	دفاع بسته
kits	بسته لوازم
kit	بسته لوازم
coagulum	خون بسته
coil of rope	بسته طناب
congealable	بسته شدنی
cruor	خون بسته
closed circuits	مدار بسته
closed shop	سیستم بسته
closed universe	جهان بسته
tongue-tied	زبان بسته
blindfolds	چشم بسته
blindfolding	چشم بسته
blindfolded	چشم بسته
blindfold	چشم بسته
closed shops	سیستم بسته
packages	بسته بندی
set in	بسته شدن
to shut down	بسته شدن
armfuls	یک بغل یک بسته
armful	یک بغل یک بسته
tongue tied	زبان بسته
closures	بسته شدن
closure	بسته شدن
clogging	بسته شدن
young ice	یخ تازه بسته
unopened	بسته - بازنشده
survival pack	بسته نجات
closed <adj.> <past-p.>	بسته شده
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده
shut down	بسته شدن
barricaded <adj.> <past-p.>	بسته شده
shut in personality	شخصیت بسته
shutt down	بسته شدن
barred <adj.> <past-p.>	بسته شده
posts	بسته پستی
packaging	بسته بندی
packer	بسته بند
packers	بسته بند
all-expense tour	گشت بسته ای
covers	بسته بندی
tied up <adj.>	دست بسته
manacled <adj.>	دست بسته
posted	بسته پستی
post-	بسته پستی
post	بسته پستی
drafts	بسته کالا
drafted	بسته کالا
package holiday	گشت بسته ای
package tour	گشت بسته ای
close-fisted <adj.>	دست بسته
cover	بسته بندی
gelidity	بسته شدگی
coverings	بسته بندی
closed	محرمانه بسته
shutting	بسته شدن
shuts	بسته شدن
shut	بسته شدن
draft	بسته کالا
disabled <adj.> <past-p.>	بسته شده
program package	بسته برنامه
iron bound	با اهن بسته
ironbound	با اهن بسته
it is a question of money	موضوع بسته به
lamblkin	زبان بسته
lappermilk	شیر بسته
large n	سر بسته همینطوری
right parenthesis )	پرانتز بسته
lockfast	محکم بسته
occlusion	بسته شدگی
right round bracket	پرانتز بسته
pack	بسته کردن