English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
recoat دوباره اندودن
Other Matches
overlaid اندودن
to do over اندودن
emboss اندودن
daubs اندودن
daubing اندودن
daubed اندودن
daub اندودن
besmear اندودن
coated اندودن
splodge اندودن
coats اندودن
plate اندودن
splodges اندودن
incase etc اندودن
parget اندودن
plates اندودن
coat اندودن
coatings اندودن
tin قلع اندودن
silver plate بانقره اندودن
galvanizing روی اندودن
copper بامس اندودن
coppers بامس اندودن
tins قلع اندودن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
bedaub اندودن رنگ کردن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
lead سرب گرفتن باسرب اندودن
leads سرب گرفتن باسرب اندودن
kyanize باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
platinize با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
concrete : سفت کردن باشفته اندودن یا ساختن بهم پیوستن
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
again دوباره
anew دوباره
revet دوباره
bis دوباره
on more دوباره
de novo دوباره
afresh دوباره
continually دوباره و دوباره
to come again دوباره امدن
rewritten دوباره نویسی
digamy عروسی دوباره
re establishment دوباره برقرارسازی
second check بررسی دوباره
rewriter دوباره نویس
rewritten دوباره نوشتن
rewriting دوباره نویسی
rewriting دوباره نوشتن
rewrites دوباره نویسی
rewrites دوباره نوشتن
rewrite دوباره نویسی
rewrite دوباره نوشتن
retransmit دوباره فرستادن
revest دوباره گماشتن
reproductions تولید دوباره
rewake دوباره برانگیختن
twice born دوباره زاد
fox message پیام دوباره
refilled دوباره پرکردن
plerosis دوباره پرشدن
refill دوباره پر کردن
once more دوباره باردیگر
refill دوباره پرکردن
re-runs دوباره دویدن
A fresh lease of life. عمر دوباره
redevelop دوباره فاهرکردن
redeveloped دوباره فاهرکردن
redeveloping دوباره فاهرکردن
refilled دوباره پر کردن
re construction دوباره سازی
refilling دوباره پرکردن
reedify دوباره ساختن
re edify دوباره ساختن
re-ran دوباره دویدن
re-run دوباره دویدن
re echo دوباره برگرداندن
repeated test ازمون دوباره
re count دوباره شمردن
re-running دوباره دویدن
refills دوباره پرکردن
refilling دوباره پر کردن
redevelops دوباره فاهرکردن
rewrote دوباره نوشتن
reproduce دوباره تولیدکردن
refreshes دوباره پر کردن
reinvest دوباره گماشتن
refreshed دوباره پر کردن
reproduces دوباره تولیدکردن
reelect دوباره گزیدن
reproducing دوباره تولیدکردن
refresh دوباره پر کردن
recapture دوباره تسخیرکردن
recaptured دوباره تسخیرکردن
recaptures دوباره تسخیرکردن
replenish دوباره پر کردن
replenished دوباره پر کردن
regorge دوباره فروبردن
rehear دوباره شنیدن
refreshingly دوباره سازی
refreshing دوباره سازی
refillable دوباره پر کردنی
reproduced دوباره تولیدکردن
reconstructions دوباره سازی
reconstruction دوباره سازی
reenagement استخدام دوباره
replenishes دوباره پر کردن
recapturing دوباره تسخیرکردن
repass دوباره عبورکردن
repiece دوباره سر هم دادن
resorb دوباره بعلیدن
rebirth تولد دوباره
reissuing دوباره منتشرکردن
reissues دوباره منتشرکردن
reissued دوباره منتشرکردن
reissue دوباره منتشرکردن
resorption بلع دوباره
restart شروع دوباره
reproduction تولید دوباره
resurge دوباره برخاستن
recurring دوباره فاهرشونده
rejoin دوباره پیوستن به
replenishment دوباره پرکردن
reproducer دوباره تولیدکننده
re fuse دوباره گداختن
redintegrate دوباره مستقرشونده
replenishing دوباره پر کردن
recature دوباره تسخیرکردن
repullulate دوباره درامدن
rejoins دوباره پیوستن به
rejoining دوباره پیوستن به
rejoined دوباره پیوستن به
rewrote دوباره نویسی
encores دوباره بنوازید
rallies دوباره بکارانداختن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
double-check <idiom> دوباره چک کردن
rally دوباره بکارانداختن
retake دوباره گرفتن
refloat دوباره به اب انداختن
refloated دوباره به اب انداختن
refloating دوباره به اب انداختن
refloats دوباره به اب انداختن
reseats دوباره نشاندن
reseating دوباره نشاندن
come back دوباره مد شدن
reseated دوباره نشاندن
reworks دوباره ورزیدن
retaken دوباره گرفتن
rallied دوباره بکارانداختن
encore دوباره بنوازید
renders دوباره دادن
rendered دوباره دادن
render دوباره دادن
rework دوباره ورزیدن
retaking دوباره گرفتن
repeat دوباره ساختن
repeats دوباره گفتن
repeats دوباره ساختن
reworked دوباره ورزیدن
retakes دوباره گرفتن
readjust دوباره تعدیل
readjusted دوباره تعدیل
readjusting دوباره تعدیل
readjusts دوباره تعدیل
reworking دوباره ورزیدن
reseat دوباره نشاندن
reselling دوباره فروختن
reinstate دوباره گماشتن
resold دوباره فروختن
reinstating دوباره گماشتن
reassemble دوباره سوارکردن
reinstates دوباره گماشتن
reassembled دوباره سوارکردن
remakes دوباره سازی
reassembles دوباره سوارکردن
remake دوباره سازی
resell دوباره فروختن
resells دوباره فروختن
reinstated دوباره گماشتن
refills دوباره پر کردن
reassembling دوباره سوارکردن
repeat دوباره گفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com