Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English
Persian
resorbent
دوباره جذب کننده
Search result with all words
recreative
دوباره ایجاد کننده
reproducer
دوباره تولید کننده
Other Matches
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
on more
دوباره
continually
دوباره و دوباره
afresh
دوباره
again
دوباره
de novo
دوباره
bis
دوباره
revet
دوباره
anew
دوباره
redevelops
دوباره فاهرکردن
recapture
دوباره تسخیرکردن
reproductions
تولید دوباره
render
دوباره دادن
redeveloping
دوباره فاهرکردن
reproduction
تولید دوباره
refilling
دوباره پرکردن
refilled
دوباره پرکردن
repeated test
ازمون دوباره
repass
دوباره عبورکردن
remakes
دوباره سازی
refill
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
rebirth
تولد دوباره
refilling
دوباره پر کردن
reinvest
دوباره گماشتن
redeveloped
دوباره فاهرکردن
A fresh lease of life.
عمر دوباره
re-runs
دوباره دویدن
resold
دوباره فروختن
resells
دوباره فروختن
reselling
دوباره فروختن
resell
دوباره فروختن
re-run
دوباره دویدن
re-ran
دوباره دویدن
refillable
دوباره پر کردنی
refill
دوباره پرکردن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
regorge
دوباره فروبردن
rendered
دوباره دادن
redevelop
دوباره فاهرکردن
re-running
دوباره دویدن
rehear
دوباره شنیدن
reassembling
دوباره سوارکردن
reassembles
دوباره سوارکردن
come back
دوباره مد شدن
reassembled
دوباره سوارکردن
reassemble
دوباره سوارکردن
remake
دوباره سازی
rework
دوباره ورزیدن
rewrite
دوباره نوشتن
rewrite
دوباره نویسی
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نویسی
rewriting
دوباره نوشتن
retaken
دوباره گرفتن
rewriting
دوباره نویسی
reinstate
دوباره گماشتن
repiece
دوباره سر هم دادن
retakes
دوباره گرفتن
retaking
دوباره گرفتن
reworked
دوباره ورزیدن
reinstating
دوباره گماشتن
reinstates
دوباره گماشتن
reworking
دوباره ورزیدن
reworks
دوباره ورزیدن
recurring
دوباره فاهرشونده
refilled
دوباره پر کردن
rewritten
دوباره نوشتن
rewritten
دوباره نویسی
renders
دوباره دادن
refills
دوباره پر کردن
reseats
دوباره نشاندن
reseating
دوباره نشاندن
reseated
دوباره نشاندن
rejoin
دوباره پیوستن به
refills
دوباره پرکردن
rejoining
دوباره پیوستن به
rejoins
دوباره پیوستن به
reissuing
دوباره منتشرکردن
reinstated
دوباره گماشتن
rewrote
دوباره نوشتن
rewrote
دوباره نویسی
retake
دوباره گرفتن
encore
دوباره بنوازید
encores
دوباره بنوازید
reissue
دوباره منتشرکردن
reissued
دوباره منتشرکردن
reissues
دوباره منتشرکردن
replenishment
دوباره پرکردن
reseat
دوباره نشاندن
replenishing
دوباره پر کردن
rally
دوباره بکارانداختن
re fuse
دوباره گداختن
rallies
دوباره بکارانداختن
digamy
عروسی دوباره
re establishment
دوباره برقرارسازی
rallied
دوباره بکارانداختن
reedify
دوباره ساختن
re edify
دوباره ساختن
re echo
دوباره برگرداندن
reproduce
دوباره تولیدکردن
retransmit
دوباره فرستادن
repeat
دوباره گفتن
recoat
دوباره اندودن
repullulate
دوباره درامدن
reconstruction
دوباره سازی
reconstructions
دوباره سازی
refreshing
دوباره سازی
resorb
دوباره بعلیدن
refreshingly
دوباره سازی
resorption
بلع دوباره
restart
شروع دوباره
resurge
دوباره برخاستن
reproduced
دوباره تولیدکردن
revest
دوباره گماشتن
rejoined
دوباره پیوستن به
readjusts
دوباره تعدیل
readjusting
دوباره تعدیل
readjusted
دوباره تعدیل
readjust
دوباره تعدیل
to come again
دوباره امدن
plerosis
دوباره پرشدن
once more
دوباره باردیگر
repeats
دوباره ساختن
repeats
دوباره گفتن
second check
بررسی دوباره
recapturing
دوباره تسخیرکردن
reproduces
دوباره تولیدکردن
rewake
دوباره برانگیختن
twice born
دوباره زاد
reproducing
دوباره تولیدکردن
rewriter
دوباره نویس
fox message
پیام دوباره
re count
دوباره شمردن
re construction
دوباره سازی
recaptured
دوباره تسخیرکردن
recaptures
دوباره تسخیرکردن
repeat
دوباره ساختن
replenishes
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
refloated
دوباره به اب انداختن
refloats
دوباره به اب انداختن
reproducer
دوباره تولیدکننده
refloating
دوباره به اب انداختن
redintegrate
دوباره مستقرشونده
refresh
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
reenagement
استخدام دوباره
reelect
دوباره گزیدن
recature
دوباره تسخیرکردن
refloat
دوباره به اب انداختن
replenish
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
rewired
دوباره تلگراف زدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com