Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
after hardening
دوباره سخت کردن پلاستیک
Other Matches
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
to metallizo rubber
گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
plasticize
بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
plastic
پلاستیک
pseudoplastic
پبه پلاستیک
plastic
ناکشسان پلاستیک
plastic surgery
جراحی پلاستیک
plastic industry
صنعت پلاستیک
thermosetting plastic
پلاستیک ترموسیتینگ
thermoplastics
پلاستیک سختی ناپذیر
plastic
پلاستیک مجسمه سازی
thermoset
پلاستیک سختی ناپذیر
laminated plastic material
ماده پلاستیک متورق
cards
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
thermoplast
پلاستیک سختی ناپذیر ترموپلاست
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
lexon
پلاستیک پلی کربنات که معمولاشفاف است
kapton
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
acrylic
پلاستیک ترموست شفاف ازجنس استرهای پلیمریزه اسیدهای اکریلیک
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
polyester
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
refresh
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
refills
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
replenishing
دوباره پر کردن
refill
دوباره پر کردن
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
re form
دوباره درست کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reproduced
دوباره چاپ کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
re export
دوباره صادر کردن
reproduce
دوباره چاپ کردن
rescheduled
دوباره برنامهریزی کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
regains
دوباره تصرف کردن
re establish
دوباره برپا کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
revises
دوباره چاپ کردن
rescheduling
دوباره برنامهریزی کردن
revising
دوباره چاپ کردن
reschedules
دوباره برنامهریزی کردن
reschedule
دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing
دوباره عبارتبندی کردن
rephrases
دوباره عبارتبندی کردن
rephrased
دوباره عبارتبندی کردن
rephrase
دوباره عبارتبندی کردن
reliving
دوباره تجربه کردن
revise
دوباره چاپ کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
regaining
دوباره تصرف کردن
regained
دوباره تصرف کردن
re-examines
دوباره بازپرسی کردن
regain
دوباره تصرف کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
re examine
دوباره بازپرسی کردن
re-examine
دوباره بازپرسی کردن
re-examined
دوباره بازپرسی کردن
re-examining
دوباره بازپرسی کردن
rebuilds
دوباره ساختمان کردن
rebuild
دوباره ساختمان کردن
revalue
دوباره ارزیابی کردن
relives
دوباره تجربه کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
reimport
دوباره وارد کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
republish
دوباره چاپ کردن
republish
دوباره منتشر کردن
reexamine
دوباره امتحان کردن
resorb
دوباره جذب کردن
reengage
دوباره استخدام کردن
restart
روشن کردن دوباره
resurfaces
دوباره روکاری کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
reforge
دوباره جعل کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
retaking
دوباره تسخیر کردن
retakes
دوباره تسخیر کردن
remonetize
دوباره رایج کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
rewires
دوباره سیمکشی کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
reopened
دوباره باز کردن
reopen
دوباره باز کردن
reorganizing
دوباره متشکل کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
re strain
دوباره صاف کردن
re sort
دوباره جور کردن
re paving
دوباره فرش کردن
reopening
دوباره باز کردن
reopens
دوباره باز کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
retrocede
دوباره واگذار کردن
redeliver
دوباره مستخلص کردن
rewake
دوباره بیدار کردن
resurfaced
دوباره روکاری کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
reactivates
دوباره فعال کردن
relived
دوباره تجربه کردن
resurface
دوباره روکاری کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
recommit
دوباره زندان کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
recondition
دوباره درست کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
revisit
دوباره ملاقات کردن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن
redirecting
دوباره راهنمایی کردن
rejuvenate
دوباره جوان کردن
cold start
دوباره روشن کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
reappraised
دوباره ارزیابی کردن
redirects
دوباره راهنمایی کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
reinstated
دوباره برقرار کردن
redirected
دوباره راهنمایی کردن
revisits
دوباره ملاقات کردن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
redeveloping
دوباره پیشرفته کردن
reinstating
دوباره برقرار کردن
oversrike
دوباره چاپ کردن
revisited
دوباره ملاقات کردن
redirect
دوباره راهنمایی کردن
reinstates
دوباره برقرار کردن
redevelops
دوباره پیشرفته کردن
reconditions
دوباره درست کردن
reinstate
دوباره برقرار کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
redistributing
دوباره پخش کردن
recollected
دوباره جمع کردن
back fill
عمل دوباره پر کردن
recollecting
دوباره جمع کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
relive
دوباره تجربه کردن
redeveloped
دوباره پیشرفته کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
remarried
دوباره عروسی کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
remarries
دوباره عروسی کردن
redistribute
دوباره پخش کردن
redistributed
دوباره پخش کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com