Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
resurface
دوباره هویدا شدن
resurfaced
دوباره هویدا شدن
resurfaces
دوباره هویدا شدن
Other Matches
eminent
هویدا
eidetic
هویدا
to lay open
هویدا
obvious
هویدا
to the fore
هویدا
known
هویدا
visible
هویدا
monumentally
بطور هویدا
unconcealed
روشن هویدا واضح
intangible
مال غیر عینی نا هویدا
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
anew
دوباره
continually
دوباره و دوباره
de novo
دوباره
again
دوباره
revet
دوباره
bis
دوباره
afresh
دوباره
on more
دوباره
repullulate
دوباره درامدن
rehear
دوباره شنیدن
refill
دوباره پرکردن
refill
دوباره پر کردن
re-runs
دوباره دویدن
refills
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پرکردن
refills
دوباره پرکردن
refilled
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پرکردن
refilling
دوباره پر کردن
repiece
دوباره سر هم دادن
redevelop
دوباره فاهرکردن
redeveloped
دوباره فاهرکردن
reenagement
استخدام دوباره
regorge
دوباره فروبردن
reinstate
دوباره گماشتن
recaptures
دوباره تسخیرکردن
reissues
دوباره منتشرکردن
replenishment
دوباره پرکردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
reelect
دوباره گزیدن
recapture
دوباره تسخیرکردن
reinstated
دوباره گماشتن
remakes
دوباره سازی
reinstates
دوباره گماشتن
redeveloping
دوباره فاهرکردن
reproduce
دوباره تولیدکردن
redevelops
دوباره فاهرکردن
refillable
دوباره پر کردنی
reproduced
دوباره تولیدکردن
reproduces
دوباره تولیدکردن
reproducer
دوباره تولیدکننده
reinstating
دوباره گماشتن
remake
دوباره سازی
recaptured
دوباره تسخیرکردن
rejoined
دوباره پیوستن به
resurge
دوباره برخاستن
refreshes
دوباره پر کردن
retransmit
دوباره فرستادن
replenish
دوباره پر کردن
rewrote
دوباره نویسی
rewrote
دوباره نوشتن
rewritten
دوباره نویسی
rewritten
دوباره نوشتن
rewriting
دوباره نویسی
refresh
دوباره پر کردن
restart
شروع دوباره
rejoining
دوباره پیوستن به
rejoin
دوباره پیوستن به
rejoins
دوباره پیوستن به
repass
دوباره عبورکردن
resorb
دوباره بعلیدن
reissuing
دوباره منتشرکردن
reissued
دوباره منتشرکردن
reissue
دوباره منتشرکردن
resorption
بلع دوباره
rewriting
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نویسی
reconstruction
دوباره سازی
reconstructions
دوباره سازی
repeated test
ازمون دوباره
twice born
دوباره زاد
refreshing
دوباره سازی
refreshingly
دوباره سازی
reinvest
دوباره گماشتن
re-ran
دوباره دویدن
re-run
دوباره دویدن
replenishing
دوباره پر کردن
to come again
دوباره امدن
rewrites
دوباره نوشتن
rewrite
دوباره نویسی
rewrite
دوباره نوشتن
replenished
دوباره پر کردن
revest
دوباره گماشتن
rewake
دوباره برانگیختن
replenishes
دوباره پر کردن
rewriter
دوباره نویس
second check
بررسی دوباره
re-running
دوباره دویدن
readjusted
دوباره تعدیل
encores
دوباره بنوازید
encore
دوباره بنوازید
renders
دوباره دادن
rendered
دوباره دادن
render
دوباره دادن
rework
دوباره ورزیدن
reworked
دوباره ورزیدن
reworking
دوباره ورزیدن
re fuse
دوباره گداختن
readjusts
دوباره تعدیل
re echo
دوباره برگرداندن
reproductions
تولید دوباره
readjust
دوباره تعدیل
recurring
دوباره فاهرشونده
retaking
دوباره گرفتن
repeats
دوباره ساختن
rebirth
تولد دوباره
repeats
دوباره گفتن
repeat
دوباره ساختن
reproduction
تولید دوباره
repeat
دوباره گفتن
reworks
دوباره ورزیدن
A fresh lease of life.
عمر دوباره
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
once more
دوباره باردیگر
reassembling
دوباره سوارکردن
re construction
دوباره سازی
reassembles
دوباره سوارکردن
reassembled
دوباره سوارکردن
reassemble
دوباره سوارکردن
resold
دوباره فروختن
resells
دوباره فروختن
reselling
دوباره فروختن
re count
دوباره شمردن
re edify
دوباره ساختن
reedify
دوباره ساختن
plerosis
دوباره پرشدن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
digamy
عروسی دوباره
fox message
پیام دوباره
re establishment
دوباره برقرارسازی
come back
دوباره مد شدن
resell
دوباره فروختن
readjusting
دوباره تعدیل
rally
دوباره بکارانداختن
rallies
دوباره بکارانداختن
refreshed
دوباره پر کردن
retake
دوباره گرفتن
retaken
دوباره گرفتن
recoat
دوباره اندودن
redintegrate
دوباره مستقرشونده
refloats
دوباره به اب انداختن
reseats
دوباره نشاندن
reseating
دوباره نشاندن
refloating
دوباره به اب انداختن
refloated
دوباره به اب انداختن
retakes
دوباره گرفتن
refloat
دوباره به اب انداختن
rallied
دوباره بکارانداختن
reseat
دوباره نشاندن
reseated
دوباره نشاندن
recapturing
دوباره تسخیرکردن
recature
دوباره تسخیرکردن
re establish
دوباره برپا کردن
reoccurrence
دوباره مطرح شدن
come back
<idiom>
دوباره معروف شدن
re establish
دوباره تاسیس کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
recreative
دوباره ایجاد کننده
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
redeliver
دوباره مستخلص کردن
reoccurring
بازامدن دوباره بنظرامدن
reoccurring
دوباره مطرح شدن
redistribution of wealth
توزیع دوباره ثروت
repiece
دوباره بهم پیوستن
repeople
دوباره مسکون ساختن
reconfiguration
پیکر بندی دوباره
redistribution of income
توزیع دوباره درامد
reemploy
دوباره بخدمت خواندن
redintegrate
دوباره یکی شدن
re echo
دوباره منعکس شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com