English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
reelect دوباره گزیدن
Other Matches
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
select گزیدن
bites گزیدن
bite گزیدن
selected گزیدن
take one's stand جا گزیدن
choosing گزیدن
choose گزیدن
chooses گزیدن
selects گزیدن
stinging گزیدن
stings گزیدن
sting گزیدن
selecting گزیدن
inhabit بودباش گزیدن در
switch راه گزیدن
dwelled اقامت گزیدن
dwells اقامت گزیدن
houses منزل گزیدن
housed منزل گزیدن
house منزل گزیدن
to take up one's quarters بودباش گزیدن
to take one's stand جای گزیدن
immigrates میهن گزیدن
immigrated میهن گزیدن
dwell اقامت گزیدن
immigrating میهن گزیدن
switched راه گزیدن
guests مسکن گزیدن
immigrate میهن گزیدن
switches راه گزیدن
to exile oneself غربت گزیدن
indwell مسکن گزیدن
inhabits بودباش گزیدن در
bield مسکن گزیدن
inhabiting بودباش گزیدن در
guest مسکن گزیدن
laager در اردو مسکن گزیدن
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
inhabits مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
inhabiting مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
inhabit مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
room مسکن گزیدن منزل دادن به
rooms مسکن گزیدن منزل دادن به
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
de novo دوباره
on more دوباره
continually دوباره و دوباره
afresh دوباره
again دوباره
bis دوباره
anew دوباره
revet دوباره
refreshingly دوباره سازی
replenished دوباره پر کردن
refreshing دوباره سازی
reproduces دوباره تولیدکردن
rewrite دوباره نویسی
reconstructions دوباره سازی
rewrites دوباره نوشتن
reproduce دوباره تولیدکردن
rewrite دوباره نوشتن
recaptured دوباره تسخیرکردن
reproduced دوباره تولیدکردن
recurring دوباره فاهرشونده
reproducing دوباره تولیدکردن
recaptures دوباره تسخیرکردن
recapturing دوباره تسخیرکردن
recapture دوباره تسخیرکردن
reconstruction دوباره سازی
rewritten دوباره نوشتن
rewritten دوباره نویسی
rewrote دوباره نوشتن
rewrote دوباره نویسی
reissued دوباره منتشرکردن
reissues دوباره منتشرکردن
reissuing دوباره منتشرکردن
rejoin دوباره پیوستن به
rejoined دوباره پیوستن به
rewriting دوباره نویسی
replenishing دوباره پر کردن
rewrites دوباره نویسی
refreshed دوباره پر کردن
replenishes دوباره پر کردن
replenish دوباره پر کردن
refreshes دوباره پر کردن
reissue دوباره منتشرکردن
refresh دوباره پر کردن
rejoining دوباره پیوستن به
rewriting دوباره نوشتن
rejoins دوباره پیوستن به
rebirth تولد دوباره
reseat دوباره نشاندن
remakes دوباره سازی
remake دوباره سازی
redevelops دوباره فاهرکردن
redeveloped دوباره فاهرکردن
redevelop دوباره فاهرکردن
re-runs دوباره دویدن
re-running دوباره دویدن
re-run دوباره دویدن
re-ran دوباره دویدن
twice born دوباره زاد
to come again دوباره امدن
second check بررسی دوباره
rewriter دوباره نویس
reseated دوباره نشاندن
reseating دوباره نشاندن
reseats دوباره نشاندن
come back دوباره مد شدن
double-check <idiom> دوباره چک کردن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
A fresh lease of life. عمر دوباره
reworks دوباره ورزیدن
reworking دوباره ورزیدن
reworked دوباره ورزیدن
rework دوباره ورزیدن
retaking دوباره گرفتن
retakes دوباره گرفتن
retaken دوباره گرفتن
retake دوباره گرفتن
revest دوباره گماشتن
retransmit دوباره فرستادن
resurge دوباره برخاستن
re fuse دوباره گداختن
re establishment دوباره برقرارسازی
reedify دوباره ساختن
re edify دوباره ساختن
re echo دوباره برگرداندن
re count دوباره شمردن
re construction دوباره سازی
plerosis دوباره پرشدن
once more دوباره باردیگر
redeveloping دوباره فاهرکردن
fox message پیام دوباره
digamy عروسی دوباره
rewake دوباره برانگیختن
reproductions تولید دوباره
recature دوباره تسخیرکردن
recoat دوباره اندودن
redintegrate دوباره مستقرشونده
restart شروع دوباره
resorption بلع دوباره
resorb دوباره بعلیدن
repullulate دوباره درامدن
reproducer دوباره تولیدکننده
replenishment دوباره پرکردن
repiece دوباره سر هم دادن
repeated test ازمون دوباره
repass دوباره عبورکردن
reinvest دوباره گماشتن
rehear دوباره شنیدن
regorge دوباره فروبردن
refillable دوباره پر کردنی
reenagement استخدام دوباره
reproduction تولید دوباره
refilled دوباره پر کردن
readjusts دوباره تعدیل
rallied دوباره بکارانداختن
readjust دوباره تعدیل
rallies دوباره بکارانداختن
encores دوباره بنوازید
encore دوباره بنوازید
renders دوباره دادن
refill دوباره پرکردن
rendered دوباره دادن
render دوباره دادن
refill دوباره پر کردن
refilled دوباره پرکردن
refloating دوباره به اب انداختن
readjusting دوباره تعدیل
reinstate دوباره گماشتن
reinstated دوباره گماشتن
reassembling دوباره سوارکردن
reinstates دوباره گماشتن
reassembles دوباره سوارکردن
repeats دوباره گفتن
repeat دوباره ساختن
reinstating دوباره گماشتن
readjusted دوباره تعدیل
reassembled دوباره سوارکردن
repeat دوباره گفتن
repeats دوباره ساختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com