Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
reinstate
دوباره گماشتن
reinstated
دوباره گماشتن
reinstates
دوباره گماشتن
reinstating
دوباره گماشتن
reinvest
دوباره گماشتن
revest
دوباره گماشتن
Other Matches
buddy system
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
designates
گماشتن
appointe
گماشتن
inducts
گماشتن بر
to stand sentinel
گماشتن
to put in
گماشتن
installs
گماشتن
installing
گماشتن
install
گماشتن
charges
گماشتن
inducted
گماشتن بر
inducting
گماشتن بر
designate
گماشتن
designating
گماشتن
charge
گماشتن
induct
گماشتن بر
commission
: گماشتن
commissions
: گماشتن
instate
گماشتن
commissioning
: گماشتن
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
appoint
گماشتن واداشتن
appoint
گماشتن به کار
appoints
گماشتن به کار
pre appoint
از پیش گماشتن
appoints
گماشتن واداشتن
assigned
مقرر داشتن گماشتن
assigns
مقرر داشتن گماشتن
assign
مقرر داشتن گماشتن
assigning
مقرر داشتن گماشتن
pre engage
از پیش بکار گماشتن
to put in
گماشتن در
[در چیزی جا دادن]
to plug in
گماشتن در
[در چیزی جا دادن]
employs
بکار گماشتن استخدام کردن
swear in
بامراسم تحلیف بکاری گماشتن
to r. any one in an office
کسی رادوباره به منصبی گماشتن
employ
بکار گماشتن استخدام کردن
employing
بکار گماشتن استخدام کردن
employed
بکار گماشتن استخدام کردن
lie to
بانجام کاری همت گماشتن
tasks
زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
convictism
اصول گماشتن گناهکاران بکارهای سخت
task
زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
anew
دوباره
revet
دوباره
bis
دوباره
de novo
دوباره
continually
دوباره و دوباره
again
دوباره
afresh
دوباره
on more
دوباره
rewrote
دوباره نویسی
refilling
دوباره پر کردن
redevelop
دوباره فاهرکردن
reissued
دوباره منتشرکردن
reissue
دوباره منتشرکردن
refilling
دوباره پرکردن
refilled
دوباره پر کردن
resurge
دوباره برخاستن
refilled
دوباره پرکردن
refill
دوباره پر کردن
retransmit
دوباره فرستادن
refill
دوباره پرکردن
refills
دوباره پرکردن
rewrote
دوباره نوشتن
rewriter
دوباره نویس
second check
بررسی دوباره
to come again
دوباره امدن
twice born
دوباره زاد
rejoin
دوباره پیوستن به
re-running
دوباره دویدن
re-run
دوباره دویدن
re-ran
دوباره دویدن
rewake
دوباره برانگیختن
rewrite
دوباره نوشتن
rewritten
دوباره نویسی
refills
دوباره پر کردن
re-runs
دوباره دویدن
rewriting
دوباره نویسی
rewriting
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نویسی
rewrites
دوباره نوشتن
rewrite
دوباره نویسی
rewritten
دوباره نوشتن
plerosis
دوباره پرشدن
recature
دوباره تسخیرکردن
recoat
دوباره اندودن
redintegrate
دوباره مستقرشونده
reelect
دوباره گزیدن
recapturing
دوباره تسخیرکردن
recaptures
دوباره تسخیرکردن
recaptured
دوباره تسخیرکردن
recapture
دوباره تسخیرکردن
reenagement
استخدام دوباره
reproducing
دوباره تولیدکردن
reproduces
دوباره تولیدکردن
refillable
دوباره پر کردنی
recurring
دوباره فاهرشونده
rebirth
تولد دوباره
re construction
دوباره سازی
re count
دوباره شمردن
re echo
دوباره برگرداندن
re edify
دوباره ساختن
once more
دوباره باردیگر
reedify
دوباره ساختن
re establishment
دوباره برقرارسازی
re fuse
دوباره گداختن
fox message
پیام دوباره
digamy
عروسی دوباره
reproductions
تولید دوباره
reproduction
تولید دوباره
reproduced
دوباره تولیدکردن
reproduce
دوباره تولیدکردن
repiece
دوباره سر هم دادن
replenishment
دوباره پرکردن
reproducer
دوباره تولیدکننده
repullulate
دوباره درامدن
resorb
دوباره بعلیدن
regorge
دوباره فروبردن
rejoins
دوباره پیوستن به
rejoining
دوباره پیوستن به
rejoined
دوباره پیوستن به
resorption
بلع دوباره
restart
شروع دوباره
reissuing
دوباره منتشرکردن
repeated test
ازمون دوباره
repass
دوباره عبورکردن
rehear
دوباره شنیدن
refreshingly
دوباره سازی
refreshing
دوباره سازی
reconstructions
دوباره سازی
reconstruction
دوباره سازی
replenishing
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
refresh
دوباره پر کردن
reissues
دوباره منتشرکردن
reworks
دوباره ورزیدن
rendered
دوباره دادن
rallied
دوباره بکارانداختن
reseats
دوباره نشاندن
reseating
دوباره نشاندن
reseated
دوباره نشاندن
reseat
دوباره نشاندن
come back
دوباره مد شدن
renders
دوباره دادن
readjusts
دوباره تعدیل
readjusting
دوباره تعدیل
readjusted
دوباره تعدیل
encore
دوباره بنوازید
readjust
دوباره تعدیل
retakes
دوباره گرفتن
A fresh lease of life.
عمر دوباره
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
refloating
دوباره به اب انداختن
refloats
دوباره به اب انداختن
retake
دوباره گرفتن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
retaken
دوباره گرفتن
reworking
دوباره ورزیدن
rally
دوباره بکارانداختن
repeats
دوباره ساختن
reworked
دوباره ورزیدن
rallies
دوباره بکارانداختن
refloated
دوباره به اب انداختن
render
دوباره دادن
retaking
دوباره گرفتن
remakes
دوباره سازی
resold
دوباره فروختن
repeats
دوباره گفتن
repeat
دوباره ساختن
reassembles
دوباره سوارکردن
reselling
دوباره فروختن
reassemble
دوباره سوارکردن
redeveloping
دوباره فاهرکردن
reassembled
دوباره سوارکردن
refloat
دوباره به اب انداختن
redevelops
دوباره فاهرکردن
remake
دوباره سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com