English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (1 milliseconds)
English Persian
funk دود ایجادکردن
Search result with all words
notch شکاف ایجادکردن
notches شکاف ایجادکردن
hatch ایجادکردن
hatched ایجادکردن
hatches ایجادکردن
salivate بزاق ایجادکردن
salivated بزاق ایجادکردن
salivates بزاق ایجادکردن
salivating بزاق ایجادکردن
chime صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimes صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chiming صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
rustle صدای برگ خشک ایجادکردن
rustled صدای برگ خشک ایجادکردن
rustles صدای برگ خشک ایجادکردن
rustling صدای برگ خشک ایجادکردن
vine تاکستان ایجادکردن
vines تاکستان ایجادکردن
cause ایجادکردن
causes ایجادکردن
causing ایجادکردن
tout صدای نکره ایجادکردن
touted صدای نکره ایجادکردن
touting صدای نکره ایجادکردن
touts صدای نکره ایجادکردن
thud صدای خفه واهسته ایجادکردن
thudded صدای خفه واهسته ایجادکردن
thudding صدای خفه واهسته ایجادکردن
thuds صدای خفه واهسته ایجادکردن
sod چمن ایجادکردن
sods چمن ایجادکردن
product ایجادکردن
products ایجادکردن
coneive ایجادکردن
procreative وابسته به ایجادکردن یا زادن
vesicular حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
set the pace <idiom> برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com