English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (2 milliseconds)
English Persian
circulation دوران
circulations دوران
swimming دوران
period دوران
periods دوران
gyration دوران
gyrations دوران
era دوران
eras دوران
vertigo دوران
cycle دوران
cycled دوران
cycles دوران
rotation دوران
Other Matches
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
races دوران مسیر
lucid interval دوران افاقه
rotate دوران کردن
climacteric دوران یائسگی زن
distance between centers طول دوران
axis of rotation محور دوران
the whirligig of fashion دوران دایمی مد
angle of rotation زاویه دوران
aftertime دوران پیری
rotation چرخش دوران
rotates دوران کردن
rotated دوران کردن
till in old [great] age تا در دوران سالمندی
raced دوران مسیر
race دوران مسیر
wartime دوران جنگ
sense of rotation جهت دوران
off season در دوران کسادی
space age دوران کیهان
stound دوران درد
wifehood دوران زوجیت
peacetime دوران صلح
fulcrum نقطه دوران
off season در دوران کم کاری
life دوران زندگی
revolution چرخش دوران
revolution دوران شورش
lives دوران زندگی
rotation about a line دوران دور یک خط
paleozoic دوران اول
qyaternary دوران چهارم
plane of rotation سطح دوران
dizzy دچار دوران سر
circulation دوران خون
circulations دوران خون
revolutions دوران شورش
revolutions چرخش دوران
jumped-up تازه به دوران رسیده
golden ages دوران رونق و رفاه
geocentric دوران زمین مرکزی
obligated tour دوران مشمولیت وفیفه
golden age دوران رونق و رفاه
rotation about a point دوران دور یک نقطه
rotational دوران گردش بدور
instantaneous center of rotation مرکز دوران لحظهای
iceman یخی بستر دوران یخ
vertiginous سرگیجهای دوران کننده
off season وابسته به این دوران
geriatrist امراض دوران پیری
geriatrician امراض دوران پیریgyrfalcon
rotation around [about] a point دوران دور نقطه ای
spinning چرخش [گردش] [دوران ]
rotation دوران گردش بدور
revolution دور دوران کامل
revolutions دور دوران کامل
circulatory مربوط یه دوران خون
season دوران چاشنی زدن
azoic دوران ماقبل تاریخ
seasons دوران چاشنی زدن
seasoned دوران چاشنی زدن
protectorate دوران حکومت کرامول درانگلستان
gyrating چرخ زدن دوران داشتن
long run period دوران محاسبه بلند مدت
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
gyrates چرخ زدن دوران داشتن
rotation about ... دوران دور ... [محوری یا جایی]
gyrated چرخ زدن دوران داشتن
gyrate چرخ زدن دوران داشتن
retrograde دوران در خلاف جهت معمول
protectorates دوران حکومت کرامول درانگلستان
Victoriana وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
Difficult times lie ahead. دوران سختی درپیش است
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
peripheral course دوران پیش دانشگاهی نظامی
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
whirligig of something دوران دایمی [اصطلاح مجازی]
Early Christian architecture سبک معماری دوران مسیحیت
yaw دوران هواپیما حول محورقائم
yawed دوران هواپیما حول محورقائم
age earnings profile برنامه درامد در دوران زندگی
anthropic مربوط به دوران پیدایش انسان
The whirligig of time revolves. دوران دایمی زمان می چرخد.
mesozoic era دوران دوم زمین شناسی
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
Pre-Raphaelite هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelites هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
It reminds me of my schooldays . مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
lathe center مرکز یا محور دوران ماشین تراش
roll دوران حول محور طولی غلطش
hallstatt وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
paleontology مبحث زیست شناسی دوران قدیم
period منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
twists دوران حول محور افقی پیچش
twisting دوران حول محور افقی پیچش
twist دوران حول محور افقی پیچش
lying in دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
rolls دوران حول محور طولی غلطش
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
rolled دوران حول محور طولی غلطش
periods منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
Edwardian ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
Edwardian معماری دوران ادوارد اول و دوم وسوم
dog days چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
banks دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
quadrangles حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
quadrangle حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
golden age دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ages دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
ornithopter هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
mastodon پستانداری شبیه فیل که در دوران الیگوسن وپلیستوسن میزیسته
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
rotor incidence زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
wheel mode ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
shamanism پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
autumn برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
hunger cloth پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
autumns برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
disturbing moment گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
probation officers ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
dendrochronology دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
sabbatical year در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
constant speed propeller ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
vane pump خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
caducity کهولت ضعف دوران کهولت
tertiary قسمت سوم دوران سوم
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
drunks مستی دوران مستی
drunk مستی دوران مستی
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com