English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English Persian
space age دوران کیهان
Other Matches
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
cosmos کیهان
world کیهان
worlds کیهان
universe کیهان
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
cosmology کیهان شناخت
cosmographer کیهان شناس
cosmonauts کیهان نورد
cosmogony کیهان زایی
cosmology کیهان شناسی
ecumenopolis کیهان شهر
universe جهان کیهان
cosmonaut کیهان نورد
cosmologies کیهان شناسی
cosmologies کیهان شناخت
cosmologist کیهان شناس
astronautics مبحث کیهان نوردی
cosmological principal اصل کیهان شناختی
cosmological model مدل کیهان شناختی
cosmographer متخصص کیهان شناسی
cosmological constant ثابت کیهان شناختی
cosmogony خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
astrogate کیهان نوردی کردن فضانوری کردن
cycles دوران
eras دوران
vertigo دوران
cycle دوران
cycled دوران
rotation دوران
era دوران
swimming دوران
circulation دوران
gyrations دوران
period دوران
periods دوران
gyration دوران
circulations دوران
axis of rotation محور دوران
life دوران زندگی
till in old [great] age تا در دوران سالمندی
rotation چرخش دوران
aftertime دوران پیری
the whirligig of fashion دوران دایمی مد
angle of rotation زاویه دوران
lives دوران زندگی
climacteric دوران یائسگی زن
circulations دوران خون
paleozoic دوران اول
rotation about a line دوران دور یک خط
sense of rotation جهت دوران
stound دوران درد
off season در دوران کسادی
lucid interval دوران افاقه
peacetime دوران صلح
wartime دوران جنگ
plane of rotation سطح دوران
distance between centers طول دوران
wifehood دوران زوجیت
fulcrum نقطه دوران
qyaternary دوران چهارم
rotates دوران کردن
off season در دوران کم کاری
raced دوران مسیر
races دوران مسیر
revolutions دوران شورش
revolution چرخش دوران
revolution دوران شورش
rotated دوران کردن
race دوران مسیر
circulation دوران خون
rotate دوران کردن
revolutions چرخش دوران
dizzy دچار دوران سر
revolutions دور دوران کامل
geocentric دوران زمین مرکزی
geriatrician امراض دوران پیریgyrfalcon
geriatrist امراض دوران پیری
iceman یخی بستر دوران یخ
rotational دوران گردش بدور
vertiginous سرگیجهای دوران کننده
golden ages دوران رونق و رفاه
jumped-up تازه به دوران رسیده
circulatory مربوط یه دوران خون
off season وابسته به این دوران
instantaneous center of rotation مرکز دوران لحظهای
golden age دوران رونق و رفاه
rotation about a point دوران دور یک نقطه
revolution دور دوران کامل
azoic دوران ماقبل تاریخ
spinning چرخش [گردش] [دوران ]
seasons دوران چاشنی زدن
rotation around [about] a point دوران دور نقطه ای
season دوران چاشنی زدن
seasoned دوران چاشنی زدن
rotation دوران گردش بدور
obligated tour دوران مشمولیت وفیفه
whirligig of something دوران دایمی [اصطلاح مجازی]
The whirligig of time revolves. دوران دایمی زمان می چرخد.
Early Christian architecture سبک معماری دوران مسیحیت
rotation about ... دوران دور ... [محوری یا جایی]
Victoriana وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
Difficult times lie ahead. دوران سختی درپیش است
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
protectorates دوران حکومت کرامول درانگلستان
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
anthropic مربوط به دوران پیدایش انسان
protectorate دوران حکومت کرامول درانگلستان
mesozoic era دوران دوم زمین شناسی
long run period دوران محاسبه بلند مدت
gyrating چرخ زدن دوران داشتن
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
peripheral course دوران پیش دانشگاهی نظامی
gyrate چرخ زدن دوران داشتن
yawed دوران هواپیما حول محورقائم
yaw دوران هواپیما حول محورقائم
age earnings profile برنامه درامد در دوران زندگی
retrograde دوران در خلاف جهت معمول
gyrated چرخ زدن دوران داشتن
gyrates چرخ زدن دوران داشتن
roll دوران حول محور طولی غلطش
hallstatt وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
rolls دوران حول محور طولی غلطش
It reminds me of my schooldays . مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
twisting دوران حول محور افقی پیچش
period منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
twists دوران حول محور افقی پیچش
rolled دوران حول محور طولی غلطش
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Pre-Raphaelites هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
periods منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
twist دوران حول محور افقی پیچش
lying in دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
Pre-Raphaelite هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
paleontology مبحث زیست شناسی دوران قدیم
lathe center مرکز یا محور دوران ماشین تراش
dog days چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
quadrangle حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
Edwardian ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
Edwardian معماری دوران ادوارد اول و دوم وسوم
quadrangles حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
banks دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
ornithopter هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
mastodon پستانداری شبیه فیل که در دوران الیگوسن وپلیستوسن میزیسته
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
golden age دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ages دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
hunger cloth پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
autumn برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
autumns برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
lenten veil پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
rotor incidence زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
shamanism پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
disturbing moment گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
wheel mode ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
probation officer ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
dendrochronology دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
sabbatical year در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
probation officers ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
constant speed propeller ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
vane pump خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
caducity کهولت ضعف دوران کهولت
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
tertiary قسمت سوم دوران سوم
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
drunk مستی دوران مستی
drunks مستی دوران مستی
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com