English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (4 milliseconds)
English Persian
split cameras دوربینهای زوجی دوربینهای دوقلو
Other Matches
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
optical sight دوربینهای بصری
fan cameras دوربینهای مکمل
fan cameras دوربینهای عکاسی منظرهای
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
marital زوجی
bigeminal زوجی
duad زوجی
pair interactions بر هم کنشهای زوجی
quadrangular therapy درمان دو زوجی
conjoint therapy درمان زوجی
twin دوقلو
geminate دوقلو
geminal دوقلو
twinned دوقلو
jugate دارای برگچههای زوجی
six of one and half-a-dozen of the other <idiom> دوقلو بودن
twain توام دوقلو
accrete دوقلو یکپارچه
gem diol دیول دوقلو
uncouple از حالت زوجی خارج کردن
twinborn دوقلو بدنیا امده
geminate دوقلو جفت کردن
pinpoint photograph عکس تکی یا زوجی یک شیئی یا هدف
twayblade انواع ثعلب دارای برگ زوجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com