English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
electron camera دوربین الکترونی
Other Matches
electron multiplier چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
electron physics فیزیک الکترونی
electron ray اشعه الکترونی
electron particle ذره الکترونی
electron mirror اینه الکترونی
electron sheath پوسته الکترونی
electron shower رگبار الکترونی
barrier layer بند الکترونی
electronic current جریان الکترونی
electron wave موج الکترونی
gun تفنگ الکترونی
guns تفنگ الکترونی
electron tube لامپ الکترونی
electron theory تئوری الکترونی
electron theory نظریه الکترونی
electron telescope تلسکوپ الکترونی
electronic density چگالی الکترونی
electron microscope میکروسکوپ الکترونی
electron coupling تزویج الکترونی
electron coupling پیوست الکترونی
electron could ابر الکترونی
electron configuration ارایش الکترونی
electron cloud ابر الکترونی
electron avalanche بهمن الکترونی
electron beam پرتوی الکترونی
electron beam اشعه الکترونی
electron bombardment بمباران الکترونی
electron capture ربایش الکترونی
electron current جریان الکترونی
electron cutting برش الکترونی
electron microscope میکروسکپ الکترونی
electron lens لنز الکترونی
electron lens عدسی الکترونی
electron hole حفره الکترونی
electron gun تفنگ الکترونی
electron gas گاز الکترونی
electron flow جریان الکترونی
electron diffraction پراش الکترونی
electron density چگالی الکترونی
electron capture جاذبه الکترونی
electronic excitation تحریک الکترونی
electronic transition جهش الکترونی
electronic microscope میکروسکوپ الکترونی
electronic tuning تنظیم الکترونی
tubes لامپ الکترونی
tube لامپ الکترونی
electron cascade ابشار الکترونی
electronic switch سوئیچ الکترونی
electronic structure ساختار الکترونی
electronic rectifier یکسوساز الکترونی
electronic flash فلاش الکترونی
electronic formula فرمول الکترونی
one electron atom اتم تک الکترونی
computers حسابگر الکترونی
computer حسابگر الکترونی
electronic radiation تشعشع الکترونی
electronic rectifier یکسوکننده الکترونی
barrier layer capacitance فرفیت بند الکترونی
electron beam generator مولد اشعه الکترونی
multidentate atom اتم چند الکترونی
electron beam cutting برش با اشعه الکترونی
density of an electron beam چگالی اشعه الکترونی
electron disintegration فرو ریزش الکترونی
electronic lens عدسی یا لنز الکترونی
electron microscope ذره بین الکترونی
eniac ماشین حساب الکترونی
forbidden transition جهش الکترونی ممنوع
gas filled valve لامپ الکترونی گازی
electron beam welding جوشکاری با اشعه الکترونی
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
welding by electron beam جوشکاری با اشعه الکترونی
phosphor معمولا اشعه الکترونی
depletion layer capacitance فرفیت بند الکترونی
electron beam deflection system سیستم شکست پرتو الکترونی
thermoelectron الکترونی که در اثر گرماصادر شود
get a fix on something <idiom> نامه الکترونی دریافت کردن
output circuit مدار خروجی لامپ الکترونی
beam current at a specified point شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
octal glass type tube لامپ الکترونی هشت پایهای
input circuit مدار ورودی لامپ الکترونی
electron beam focusing تمرکز دهی اشعه الکترونی
mu فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
sferics دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
beam دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron gun بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
beams دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bread-boards لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
synchrotron دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
electron beam recording ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
presbyopic دوربین
far seeing دوربین
longsighted دوربین
the penetration of a telescope دوربین
night glass دوربین شب
opera glasses دوربین
long sighted دوربین
binocular دوربین
cameras دوربین
camera دوربین
telescopes دوربین
far-sighted دوربین
far sighted دوربین
telescope دوربین
vial حباب دوربین
eye piece عدسی سر دوربین
field glass دوربین صحرایی
observation camera دوربین نظارت
lens عدسی دوربین
reflex sight دوربین منشوری
telescopy فن استعمال دوربین
telescopes دوربین نجومی
the penetration of a telescope قوه دوربین
theodo;ite دوربین مهندسی
box camera دوربین قوطی
opticians دوربین فروش
miniature camera دوربین مینیاتوری
sight دوربین دیدن
kodak دوربین عکاسی
camera tube دوربین تلویزیونی
camera-shy بیزار از دوربین
sights دوربین دیدن
hypermetrope ادم دوربین
telescope دوربین نجومی
gun sight دوربین توپ
box cameras دوربین قوطی
metascope دوربین تک چشمی
elbow telescope دوربین بازویی
closed-circuit camera دوربین نظارت
pickup tube دوربین تلویزیونی
television camera tube دوربین تلویزیونی
coarse sight دوربین یدکی
color camera دوربین رنگی
CCTV camera دوربین امنیتی
computing sight دوربین محاسب
observation camera دوربین امنیتی
security camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین امنیتی
cross hair خط داخل دوربین
drawtube لوله دوربین
spyglass دوربین کوچک
closed-circuit camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین نظارت
binocular دوربین دو چشم
reticle عدسی دوربین
director sight دوربین هادی
optician دوربین فروش
CCTV camera دوربین نظارت
binocular دوربین دوچشمی
security camera دوربین نظارت
camera nadir خط لولای دوربین
electronic میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
reticle شبکه دوربین نجومی
telescopic alidade عضاده دوربین دار
opera glass دوربین مخصوص اپرا
reticle تار موی دوربین
riflescope دوربین روی تفنگ
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
minicam دوربین خیلی کوچک
minicamera دوربین خیلی کوچک
tachometric sight دوربین مسافت یاب
vidicon لوله دوربین عکاسی
tachometric sight دوربین مسافت سنج
tacheometer دوربین نقشه برداری
tachymeter دوربین مسافت یاب
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
macrometer دوربین مسافت سنج
dumpy level تراز دوربین دار
security camera دوربین مدار بسته
observation camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
surveillance camera دوربین مدار بسته
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
computing gunsight دوربین محاسب توپ
colminator دوربین شاخص توپ
camera window دریچه دیافراگم دوربین
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
camera magazine کاست فیلم دوربین
spotting scope دوربین روی سه پایه
camera axis محور دوربین عکاسی
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
sight دوربین نشانه روی
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
sights دوربین نشانه روی
infrared viewer دوربین مادون قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com