English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
Other Matches
drawtube لوله دوربین
vidicon لوله دوربین عکاسی
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
boresight محوریابی لوله توپ وسیله محوریابی دوربین محوریابی
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
sights دوربین نشانه روی
sight دوربین نشانه روی
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
sockets بست لوله دوراهی لوله
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
reducing pipe لوله احیاء کننده
barrel reflector منعکس کننده لوله
utilidor لوله عایق کننده
burster tube لوله منفجر کننده
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
gas collector لوله جمع کننده گاز
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
barrel reflector منعکس کننده وضع داخل لوله
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
night glass دوربین شب
telescopes دوربین
cameras دوربین
presbyopic دوربین
telescope دوربین
camera دوربین
far seeing دوربین
opera glasses دوربین
binocular دوربین
long sighted دوربین
far-sighted دوربین
far sighted دوربین
longsighted دوربین
the penetration of a telescope دوربین
telescopy فن استعمال دوربین
the penetration of a telescope قوه دوربین
box cameras دوربین قوطی
spyglass دوربین کوچک
camera-shy بیزار از دوربین
hypermetrope ادم دوربین
coarse sight دوربین یدکی
gun sight دوربین توپ
box camera دوربین قوطی
television camera tube دوربین تلویزیونی
theodo;ite دوربین مهندسی
camera tube دوربین تلویزیونی
camera nadir خط لولای دوربین
lens عدسی دوربین
vial حباب دوربین
binocular دوربین دوچشمی
binocular دوربین دو چشم
pickup tube دوربین تلویزیونی
color camera دوربین رنگی
telescope دوربین نجومی
surveillance camera دوربین امنیتی
security camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین امنیتی
kodak دوربین عکاسی
CCTV camera دوربین امنیتی
eye piece عدسی سر دوربین
cross hair خط داخل دوربین
reticle عدسی دوربین
closed-circuit camera دوربین امنیتی
elbow telescope دوربین بازویی
miniature camera دوربین مینیاتوری
telescopes دوربین نجومی
electron camera دوربین الکترونی
director sight دوربین هادی
sight دوربین دیدن
sights دوربین دیدن
reflex sight دوربین منشوری
field glass دوربین صحرایی
computing sight دوربین محاسب
optician دوربین فروش
surveillance camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
metascope دوربین تک چشمی
CCTV camera دوربین نظارت
opticians دوربین فروش
closed-circuit camera دوربین نظارت
camera magazine کاست فیلم دوربین
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
colminator دوربین شاخص توپ
riflescope دوربین روی تفنگ
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
dumpy level تراز دوربین دار
tacheometer دوربین نقشه برداری
spotting scope دوربین روی سه پایه
camera axis محور دوربین عکاسی
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
reticle شبکه دوربین نجومی
reticle تار موی دوربین
computing gunsight دوربین محاسب توپ
camera window دریچه دیافراگم دوربین
tachometric sight دوربین مسافت یاب
tachometric sight دوربین مسافت سنج
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
glass ایینه شیشه دوربین
security camera دوربین مدار بسته
macrometer دوربین مسافت سنج
surveillance camera دوربین مدار بسته
opera glass دوربین مخصوص اپرا
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
infrared viewer دوربین مادون قرمز
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
sightings دیدن از داخل دوربین
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
sighting دیدن از داخل دوربین
camera دوربین یا جعبه عکاسی
observation camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
tachymeter دوربین مسافت یاب
minicamera دوربین خیلی کوچک
telescopic alidade عضاده دوربین دار
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
minicam دوربین خیلی کوچک
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
dynameter اسباب سنجش قوه دوربین
trick درجه بندی عدسی دوربین
optician عینک فروش دوربین ساز
opticians عینک فروش دوربین ساز
powered درشت نمایی قدرت دوربین
instrument وسیله دوربین یا زاویه یاب
power درشت نمایی قدرت دوربین
reticle میدان دید داخل دوربین
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
cross hair تار موی وسط دوربین
powering درشت نمایی قدرت دوربین
helioscope دوربین افتاب بینی خورشیدبین
powers درشت نمایی قدرت دوربین
eyeglass شیشهء دوربین یاذره بین
focal length فاصله کانونی دوربین یاعدسی
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
telescopic alidade سمت گیر دوربین دار
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
tricking درجه بندی عدسی دوربین
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
tricked درجه بندی عدسی دوربین
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
tribrach گهواره نصب دوربین نقشه برداری
phototelescope دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
hyperope مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
snooperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
sniperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
telecamera دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
synchronous sight دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
plumb point نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
panorama منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panoramas منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
reticle تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com