Total search result: 165 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
northernmost |
دورترین محل در شمال |
|
|
Other Matches |
|
northing |
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه |
north by cast |
میان شمال و شمال شرقی |
north-east |
شمال شرقی در شمال شرق |
northeast |
شمال شرقی شمال شرق |
northwest |
شمال غرب شمال غربی |
north north east |
میان شمال و شمال خاور |
north east |
شمال شرق شمال شرقی |
north-west |
شمال غربی در شمال غرب |
north west |
شمال غرب شمال غربی |
lattermost |
دورترین |
ultimate |
دورترین |
hindmost |
دورترین |
utmost |
دورترین |
farmost |
دورترین |
endmost |
دورترین |
farthest |
دورترین |
furthest |
دورترین |
furthermost |
دورترین |
farthermost |
دورترین |
farthest |
دورترین نقطه |
holarctic |
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال |
outermost |
از دورترین نقطه خارج |
extreme |
دورترین نقطه فزونی |
the utmost limits |
دورترین منتهای کوشش |
aboral |
دورترین نقطه از جهان |
the back of beyond |
دورترین گوشه جهان |
soputheasternmost |
در دورترین نقطه جنوب شرقی |
hyperborean |
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد |
land's end |
دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است |
outfield |
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت |
north |
در شمال |
north |
شمال |
northerly |
شمال |
north <adj.> |
شمال |
compass north |
شمال مغناطیسی |
compass rose |
شمال نما |
epsilon bootis |
رایت شمال |
grid north |
شمال شبکه |
ina northerly direction |
سوی شمال |
north east |
شمال خاور |
NW |
شمال غربی |
north-eastern |
رو به شمال شرق |
north-eastern |
از شمال خاوری |
Libya |
شمال افریقا |
the north pole |
قطب شمال |
northwest |
شمال باختری |
northbound |
عازم شمال |
northeastward |
شمال شرقی |
northeastern |
شمال شرقی |
northeast |
شمال خاوری |
north wind |
باد شمال |
north west |
شمال باختر |
northwardly |
سوی شمال |
north east |
در شمال خاور |
north-west |
شمال غرب |
north easterly |
شمال شرقی |
North Pole |
قطب شمال |
northerner |
اهل شمال |
northerly |
به سمت شمال |
north-western |
شمال غربی |
northwestern |
شمال غربی |
north |
باد شمال |
north-east |
شمال شرق |
north |
روبه شمال |
magnetic north |
شمال مغناطیسی |
northern |
ساکن شمال |
true north |
شمال حقیقی |
true north |
شمال جغرافیایی |
north-westerly |
در شمال باختر |
north-westerly |
شمال غربی |
arctic |
قطب شمال |
north western |
شمال غربی |
north westerly |
در شمال باختر |
arcturus |
نگهبان شمال |
northerners |
اهل شمال |
north-easterly |
شمال شرقی |
north westerly |
شمال غربی |
true north |
شمال واقعی |
norther |
بیشتر بطرف شمال |
northeaster |
باد شمال خاوری |
northeastward |
بطرف شمال شرقی |
northeaster |
نسیم شمال شرقی |
Arctic Circle |
مدار قطب شمال |
northeastern |
مربوط به شمال شرقی |
NW |
مخفف شمال غرب |
smew |
مرغابی شمال اروپاواسیا |
rubicon |
رودی در شمال ایتالیا |
north-eastern |
به سوی شمال شرق |
northwestwards |
بطرف شمال غربی |
northwester |
طوفان شمال غربی |
northwester |
باد شمال غربی |
northwards |
بسوی شمال شمالا |
northwardly |
بطرف شمال شمالی |
upstater |
اهل شمال استان |
Nordic |
وابسته به شمال اروپا |
north wester |
باد شمال باختر |
ina northerly direction |
بطرف شمال شمالا |
northward |
بسوی شمال شمالا |
ice foot |
دیواره یخ درنواحی شمال |
Flemish Mannerism |
انقلاب شمال اروپا |
celestial north pole |
قطب شمال عالم |
compass north |
شمال قطب نما |
magnetic north pole |
قطب شمال مغناطیسی |
north light roof |
بام شمال نور |
north easter |
باد شمال خاور |
uptown |
واقع در محلات شمال شهر |
piedmont |
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا |
arctic |
وابسته بقطب شمال سرد |
lemmings |
موش صحرایی قطب شمال |
moor |
اهل شمال افریقا مسلمان |
moored |
اهل شمال افریقا مسلمان |
moors |
اهل شمال افریقا مسلمان |
polar |
وابسته به قطب شمال وجنوب |
narwhale |
نهنگ دریایی قطب شمال |
steelhead |
ماهی ازاد شمال امریکا |
lemming |
موش صحرایی قطب شمال |
narwhal |
نهنگ دریایی قطب شمال |
narwal |
نهنگ دریایی قطب شمال |
moorish |
وابسته به اهالی شمال افریقا |
low dutch |
زبان شمال المان و هلندی |
barbary |
کشوران اسلامی شمال افریقا |
euroclidon |
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه |
inkberry |
درخت خاص شمال شرق امریکا |
laplander |
اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی |
north-eastern |
وابسته به شمال شرق ایالات متحده |
The aircrafts was flying in a northerly direction. |
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد |
bald eagle |
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند |
trouvere |
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم |
troy |
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر |
declination |
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی |
white crappie |
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell |
shaman |
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا |
bald eagles |
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند |
fox grape |
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا |
English style |
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا] |
Nahavand |
شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان] |
gadwall |
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا |
Expressionism |
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند] |
new england |
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند |
azimuth |
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند |
Ditterling |
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب] |
gyrocompass |
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد |
true track |
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین |
jackrabbit |
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند |
wimp |
آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان] |
blue law |
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود |
Hispano-Moresque |
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی] |
lapland |
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد |
blue laws |
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود |
Indian summer |
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود |
Indian summers |
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود |
rhaeto romanic |
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی |
arcturus |
نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس |
upstate |
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک |
baltic |
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک |
northern lights |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
merry dancers |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
merry dance |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
butterfly saddle rug |
قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد] |
shorthorn |
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس |
Tianjan |
شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.] |
Quchan |
قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.] |