Dictiornary-Farsi | دورترین گوشه جهان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
the back of beyond	دورترین گوشه جهان


Other Matches

aboral	دورترین نقطه از جهان
second world	جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
corner	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corners	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
endmost	دورترین
hindmost	دورترین
lattermost	دورترین
furthermost	دورترین
furthest	دورترین
utmost	دورترین
farmost	دورترین
farthermost	دورترین
farthest	دورترین
ultimate	دورترین
farthest	دورترین نقطه
northernmost	دورترین محل در شمال
extreme	دورترین نقطه فزونی
outermost	از دورترین نقطه خارج
the utmost limits	دورترین منتهای کوشش
acute angle	گوشه تیز گوشه تند
eremitic	گوشه نشینانه گوشه گیر
soputheasternmost	در دورترین نقطه جنوب شرقی
atlases	فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas	فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
hyperborean	ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
land's end	دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
outfield	محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
universe	جهان
macrocosms	جهان
macrocosm	جهان
world	جهان
worlds	جهان
vale	جهان
vales	جهان
the vanity of the world	پوچی جهان
universe	جهان کیهان
Third World	جهان سوم
animals kingdom	جهان جانوران
the invisible world	جهان ناپدید
worldly-wise	جهان دیده
worldly wise	جهان دیده
the lower regions	جهان مردگان
open universe	جهان باز
the lower world	جهان پایین
microcosms	جهان کهین
the next world	جهان اینده
microcosms	جهان کوچک
microcosm	جهان کهین
microcosm	جهان کوچک
the old world	جهان کهنه
the whole world	سراسر جهان
this world of ours	این جهان ما
world test	ازمون جهان
all over the world	در سراسر جهان
world power	جهان نیرو
all the world over	در سراسر جهان
weltanschauung	جهان بینی
worldwide	در سرتاسر جهان
screenland	جهان سینما
universe of system	جهان سیستم
underworld	زیرین جهان
peregrinator	جهان گرد
outworld	جهان بیرونی
first world	جهان اول
the future	جهان اینده
the invisible	جهان ناپدید
world view	جهان بینی
animal kingdom	جهان جانوران
orrery	جهان نما
panoramas	جهان نما
infinite universe	جهان نامتناهی
internationalist	جهان گرا
demiurge	جهان افرین
world creating	جهان افرین
creator the world	جهان افرین
cosmorama	جهان نما
cosmography	شرح جهان
earthling	ساکن جهان
christenings	جهان مسیحیت
free world	جهان ازاد
filmdom	جهان سینما
here below	دراین جهان
faerie	جهان پریان
expansion of universe	انبساط جهان
inanimate nature	جهان جمادات
infinite universe	جهان باز
worldview	جهان بینی
Christendom	جهان مسیحیت
mineral kingdom	جهان جمادات
creator of the world	جهان آفرین
finite universe	جهان متناهی
finite universe	جهان بسته
closed universe	جهان بسته
nether world	جهان پایین
closed universe	جهان متناهی
nether world	این جهان
nether world	جهان اینده
panorama	جهان نما
vale	زمین جهان خاکی
supramundane	مافوق این جهان
Antiquity	جهان باستانی [تاریخ]
the church militant	قاطبه مسیحیان جهان
industrial workers of the world	کارگران صنعتی جهان
extramundane	بیرون از جهان یادنیا
the Classical World [the Ancient World]	جهان باستانی [تاریخ]
third world countries	کشورهای جهان سوم
theseven wonders of the world	عجایب هفتگانه جهان
georama	جهان نمای پوک
peregrination	جهان گردی دربدری
peregrinations	جهان گردی دربدری
to be born	چشم به جهان گشودن
the world and its fullness	جهان وهرچه دراوهست
vales	زمین جهان خاکی
the world is transitory	جهان ناپایدار است
superlunary	بیرون از این جهان
superlunar	بیرون ازاین جهان
ultramundane	ماورا جهان ماوراگیتی
atlases	کتاب نقشهء جهان
mundane affairs	کارهای این جهان
all over the world	در همه جای جهان
demimonde	جهان زنان هرجایی
atlas	کتاب نقشهء جهان
in ancient times	در اوقات جهان باستانی
oscillating universe	جهان نوسان کننده
intermundane	واقع در میان دو جهان
under the sun	در جهان در زیر افتاب
superempirical	خارج از جهان مادی
outward things	جهان برونی یا فاهر
the art of the Ancient world	هنر جهان باستان
planisphere	جهان نمای مسطح
oecumenical	وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
he passed hence	این جهان را بدرود گفت
the lower world	جهان مردگان عالم اسوات
planisphere	جهان نمای سطح نما
oecumenical	جامع مشهوردر سراسر جهان
demiurgeous	وابسته به جهان افرین یااهریمن
premundane	پیش ازافرینش جهان بوده
demiurgic	وابسته به جهان افرین یااهریمن
sinusoidal projection	نقشه جهان نمای مسطح
ecumenic	وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
he passed hence	ازاین جهان رخت بربست
transcendentalism	فلسفه خارج جهان مادی
to know what's what	ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
third world economies	اقتصاد کشورهای جهان سوم
the developed world	جهان توسعه یافته [پیشرفته]
the whole world	همه دنیا تمامی جهان
antemundane	مربوط به پیش از افرینش جهان
in a battle for world domination	مبارزه برای سلطه جهان
vegetable kingdom	جهان گیاهان مولود نباتی
world wide	مشهور جهان متداول درهمه جا
apple	یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
candidates' tournament	تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
supemundane	بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
apples	یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
candidates' matches	رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
mundane era	تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
rhadamanthus	نام یکی از داوران جهان پایین
time flies <proverb>	عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
the pilgrimage of life	زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
cosmopolitan	وابسته به همه جهان بین المللی
topsy-turvy world [upside-down world]	جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
eustatic	مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
America Online	بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
utopian	تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
globetrotter	کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters	کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
malism	عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
polygons	بس گوشه
cantle	گوشه
lobe	گوشه
trigonic	سه گوشه
hexangular	شش گوشه
hesagonal	شش گوشه
hexagons	شش گوشه
angles	گوشه
ear	گوشه
lobes	گوشه
three cornered	سه گوشه
recess	گوشه
polygon	بس گوشه
cornerwise	از گوشه
cornerways	از گوشه
hexagon	شش گوشه
coin=quoin	گوشه
coign	گوشه
nonagon	9 گوشه
recesses	گوشه
in the corner	در گوشه
quipping	گوشه
sexangle	شش گوشه شش بر
cornering	گوشه
figuration	گوشه
quip	گوشه
quoin	گوشه
ears	گوشه
quips	گوشه
quipped	گوشه
pointedness	گوشه