Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
synodic period
دوره تناوب هلالی
Other Matches
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
period
دوره تناوب
periods
دوره تناوب
recurrence interval
دوره تناوب
period of roll
دوره تناوب
return perion
دوره تناوب
earthquake period
دوره تناوب زلزله
sidereal period
دوره تناوب نجومی
period
زمان تناوب دوره
periods
زمان تناوب دوره
half life period
تناوب یا دوره نیم عمر
camera cycling rate
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
arciform
هلالی
semilunar
هلالی
falcated
هلالی
mooned
هلالی
meniscus
هلالی
lunate
هلالی
toric
هلالی
embowed
هلالی
sigmoid
هلالی
half moon
هلالی
lunular
هلالی
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
crescent
هلالی شکل
meniscus
نگارنده هلالی
squinch
طاق هلالی
meniscus lens
عدسی هلالی
mikazuki
دروی هلالی
mikazuki uke ushiro geri
دفاع هلالی
crescents
هلالی شکل
moon knife
چاقوی هلالی
lunette
هلالی شکل
interregna
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
scimitar
شمشیر هلالی شکل
engrailed
دارای کنگرههای هلالی
ravelin
نیم هلالی سنگر
diverging meniscus lens
عدسی هلالی واگرا
half-moon
سنگر نیم هلالی
lunulate
شبیه هلال هلالی
lunule
هر عضو هلالی هلال
convergent meniscus lens
عدسی هلالی همگرا
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
croissants
نان شیرینی هلالی شکل
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
lunulate
دارای اجزاء هلالی شکل
torus
گچ بری بزرگ هلالی ته ستون
lunar month
ماه هلالی ,priod synodic lunation :syn
shifts
تناوب
periodicity
تناوب
period
تناوب
alternation
تناوب
alternators
تناوب گر
intermittence
تناوب
subalternation
تناوب
alternator
تناوب گر
shifted
تناوب
shift
تناوب
periods
تناوب
off and on
تناوب
frequence
تناوب
frequentation
تناوب
polyphase generator
تناوب گر چندفازی
two phase generator
تناوب گر دو فازی
frequency
فرکانس تناوب
metagenesis
تناوب نسل ها
aperiodic circuit
مدار بی تناوب
cycle time
زمان تناوب
metagenesis
تناوب تولید
double alternation
تناوب مضاعف
pulse period
تناوب پالس
frequencies
فرکانس تناوب
polyphase alternator
تناوب گر چندفازی
orbital period
تناوب مداری
single phase generator
تناوب گر تک فاز
three phase generator
تناوب گر سه فاز
cycles
تناوب پریود سیکل
periods
زمان تناوب پریود
first long period
تناوب بزرگ اول
cycle time
زمان تناوب عمل
period of roll
زمان تناوب چرخش
period
زمان تناوب پریود
lift frequency
تناوب حمل و نقل
cycle
تناوب پریود سیکل
second long period
تناوب بزرگ دوم
continuance
تناوب بدون انقطاع
cycled
تناوب پریود سیکل
impluse period
زمان تناوب ضربه جریان
wave period
زمان تناوب امواج دریا
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
arresting system cycle time
زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
frequency medulation
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
sing-songs
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-song
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
colporteur
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
low frequency
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
electromagnetic wave
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
cycle per second
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
lap turn
زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
he has run his race
دوره
eras
دوره
era
دوره
Ice Age
دوره یخ
periphery
دوره
peripheries
دوره
edges
دوره
edge
دوره
phases
دوره
instar
دوره
sets
دوره
felloe
دوره
felly
دوره
phased
دوره
phase
دوره
rhythm
دوره
compass
دوره
contemporary
هم دوره
contemporaries
هم دوره
cycles
دوره
periodicity
دوره
rimless
بی دوره
cycled
دوره
one's d.
دوره
outline
دوره
cycle
دوره
rhythms
دوره
career
دوره
careered
دوره
careering
دوره
careers
دوره
circuits
دوره
circuit
دوره
perimeters
دوره
periods
دوره
sessions
دوره
stadiums
دوره
stadium
دوره
session
دوره
stadia
دوره
outlining
دوره
outlines
دوره
outlined
دوره
period
دوره
perimeter
دوره
epochs
دوره
epoch
دوره
to have ones fling
دوره
rims
دوره
border
دوره
term
دوره
pools
دوره
reviewal
دوره
bordered
دوره
bordering
دوره
rim
دوره
pool
دوره
pooled
دوره
courses
: دوره
course
: دوره
coursed
: دوره
set
دوره
terming
دوره
setting up
دوره
termed
دوره
grace period
دوره مهلت
financial period
دوره مالی
idle time
دوره عطالت
electoral legislative term
دوره انتخابیه
fellyfelloe
دوره درندگی
idle period
دوره استراحت
guarantee period
دوره ضمانت
hucksterer
دوره گرد
estrous cycle
دوره فحلی
cheap jack
دوره گرد
perlim
دوره مقدماتی
duty factor
دوره کار
foreperiod
پیش دوره
biennium
دوره دوساله
blocking period
دوره وقفه
flux linking a turn
شاره دوره
budget period
دوره بودجه
critical period
دوره بحرانی
crier
دوره گرد
colportage
دوره گردی
conducting period
دوره رسانایی
continous cycle
دوره بی وقفه
basic course
دوره مقدماتی
critical period
دوره شاخص
duty cycle
دوره کار
cycle time
زمان دوره
elimination heat
دوره مقدماتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com