English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
semester دوره 61 هفتهای دانشگاه
semesters دوره 61 هفتهای دانشگاه
Other Matches
spring practice دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
Masters of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Master of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
triweekly سه هفتهای
biweekly هفتهای دوبار
weekly هفتهای یکبار
semi weekly هفتهای دوبار
weeklies هفتهای یکبار
christmas tide هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
academy دانشگاه
Univ دانشگاه
universities دانشگاه
college دانشگاه
colleges دانشگاه
university دانشگاه
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
Chancellor رئیس دانشگاه
state university دانشگاه دولتی
academical دانشجوی دانشگاه
state university دانشگاه ایالتی
Chancellors رئیس دانشگاه
staff college دانشگاه جنگ
the institution of a universit تاسیس دانشگاه
University of Applied Sciences [UAS] دانشگاه فناوری
senior technical college دانشگاه فناوری
polytechnic دانشگاه فناوری
presidents رئیس دانشگاه
president رئیس دانشگاه
academy دانشگاه هنر
college of [music, technology,...] دانشگاه فناوری
technical university دانشگاه فنی
academies دانشگاه اموزشگاه
extramural مربوط به خارج از دانشگاه
war college دانشگاه عالی جنگ
vice-chancellors معاون رئیس دانشگاه
rectors رئیس دانشگاه رهبر
oxonian وابسته به دانشگاه اکسفورد
rector رئیس دانشگاه رهبر
vice-chancellor معاون رئیس دانشگاه
proctor مدیر اجرایی دانشگاه
vice chancellor معاون رئیس دانشگاه
chairs کرسی استادی در دانشگاه
chairing کرسی استادی در دانشگاه
chaired کرسی استادی در دانشگاه
matriculant قبول شده در دانشگاه
chair کرسی استادی در دانشگاه
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
in the schools مشغول دادن امتحانات دانشگاه
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculating در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
academicals لباس رسمی استادی دانشگاه
matriculation امتحان ورودی دانشگاه کنکور
matriculation دخول یا نام نویسی در دانشگاه
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
academic costume لباس رسمی استادی دانشگاه
matriculates در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
donnish وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
matriculated در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
mattriculation نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university. در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
alma mater سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
send down دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
He was not admitted to the university. اورا به دانشگاه راه ندادند
As a university professor , his performance stank. طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
matriculate در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
sixth forms دورهی آماده سازی برای دانشگاه
underclassman شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
chancellory رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
varsity تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep schools دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
sixth form دورهی آماده سازی برای دانشگاه
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
chancellery رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
berkeley unix گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
upper class وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
great go امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
he went out in the poll امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
jayvee عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
academia حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
advisee کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
upper classes وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
poll degree درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
upperclassman کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
matricular وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
university extension تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
bachelors مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelor مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
campus environment محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
compass دوره
cycled دوره
rims دوره
Ice Age دوره یخ
era دوره
eras دوره
peripheries دوره
phase دوره
phased دوره
phases دوره
cycle دوره
periphery دوره
perimeters دوره
rhythm دوره
rhythms دوره
pool دوره
felloe دوره
felly دوره
he has run his race دوره
instar دوره
one's d. دوره
periodicity دوره
reviewal دوره
to have ones fling دوره
perimeter دوره
stadiums دوره
cycles دوره
rim دوره
epoch دوره
epochs دوره
career دوره
careered دوره
careering دوره
careers دوره
stadia دوره
stadium دوره
rimless بی دوره
set دوره
term دوره
circuit دوره
bordered دوره
bordering دوره
contemporaries هم دوره
sets دوره
period دوره
edge دوره
contemporary هم دوره
border دوره
edges دوره
termed دوره
setting up دوره
pools دوره
circuits دوره
coursed : دوره
terming دوره
courses : دوره
course : دوره
outline دوره
outlining دوره
outlines دوره
outlined دوره
sessions دوره
session دوره
pooled دوره
periods دوره
conducting period دوره رسانایی
critical period دوره شاخص
schooltime دوره تحصیلی
colportage دوره گردی
retrace period دوره بازگشت
retrace time دوره بازگشت
crier دوره گرد
retention period دوره ابقا
continous cycle دوره بی وقفه
return interval دوره بازگشت
retrace interval دوره بازگشت
cycle time زمان دوره
contract period دوره قرارداد
critical period دوره بحرانی
snakebite دوره بدشانسی
tyres دوره چرخ
tyros دوره چرخ
process دوره عمل
heat دوره فحل
heats دوره فحل
tempering cycle دوره بازپخت
term of maintenance دوره نگاهداری
termtime دوره تصدی
course دوره مسیرتیراندازی
termtime دوره تحصیلی
coursed دوره مسیرتیراندازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com