Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (2 milliseconds)
English
Persian
girl
دوشیزه کلفت
girls
دوشیزه کلفت
Other Matches
maiden
دوشیزه
misses
: دوشیزه
missed
: دوشیزه
miss
: دوشیزه
demoiselle
دوشیزه
signorina
دوشیزه
damosel
دوشیزه
damsels
دوشیزه
maidens
دوشیزه
damsel
دوشیزه
damozel
دوشیزه
mademoiselle
دوشیزه
virgo
عذرا دوشیزه
virginis
عذرا دوشیزه
maidenly
دوشیزه وار
senorita
دوشیزه دختر خانم
maidenliness
محجوبیت دوشیزه خویی
gooseberries
بپا یامراقب دوشیزه
gooseberry
بپا یامراقب دوشیزه
present maid prospective bride
دوشیزه امروز عروس فردا
maids
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maid
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
blobber
کلفت
housemaids
کلفت
maidservant
کلفت
biddy
کلفت
femme de chambre
کلفت
housemaid
کلفت
chamberer
کلفت
stocky
کلفت
chamber maid
کلفت
moll
کلفت
molls
کلفت
woman
کلفت
stockier
کلفت
handmaid
کلفت
labrose
لب کلفت
ladys maid
کلفت
stockiest
کلفت
bonne
کلفت
charwoman
کلفت
thick
کلفت
servant maid
کلفت
burly
کلفت
squatty
کلفت
hand maid
کلفت
heavy-set
کت و کلفت
swabber
کلفت
trull
کلفت
thicker
کلفت
tirewoman
کلفت
chambermaid
کلفت
chambermaids
کلفت
handmaiden
کلفت
charwomen
کلفت
handmaidens
کلفت
thickest
کلفت
bondwoman
کلفت زرخرید
pachydermatous
پوست کلفت
doubling
کلفت ریسی
thick warp
نخ تار کلفت
thick weft
نخ پود کلفت
ancilla
پیشخدمت زن کلفت
baryphonia
کلفت صدایی
box coat
پالتوی کلفت
odalisque
کلفت یا صیغه
muslinet
مشمش کلفت
moppy
کلفت بلند
pachydrmatous
پوست کلفت
poutingly
لب کلفت کنان
junk board
مقوای کلفت
inspissate
کلفت کردن
incrassate
کلفت شدن
hoodman blind
گردن کلفت
heavyset
کلفت زمخت
roughneck
گردن کلفت
gold foil
زرورق کلفت
incrassate
کلفت کردن
stiff necked
گردن کلفت
thick skinned
پوست کلفت
parlour maid
کلفت سرمیز
impassive
پوست کلفت
blunting
کلفت کردن
thickens
کلفت ترشدن
thickens
کلفت کردن
thickened
کلفت ترشدن
thickened
کلفت کردن
thicken
کلفت ترشدن
thicken
کلفت کردن
blunts
کلفت کردن
bluntest
کلفت کردن
blunter
کلفت کردن
blunted
کلفت کردن
blunt
کلفت کردن
plank
تخته کلفت
thickset
تنگ کلفت
dumpy
گردن کلفت
thick-skinned
پوست کلفت
yak
گاومیش دم کلفت
hawser
طناب کلفت
ruffians
گردن کلفت
ruffian
گردن کلفت
waitresses
ندیمه کلفت
hawsers
طناب کلفت
thickening
کلفت سازی
waitress
ندیمه کلفت
yaks
گاومیش دم کلفت
stodgy
گردن کلفت
marchionesses
نوعی گلابی کلفت
ruffianly
گردن کلفت وحشی
snub
کلفت وکوتاه سرزنش
moreen
پارچه کلفت پردهای
snubbed
کلفت وکوتاه سرزنش
thug
قاتل گردن کلفت
snubbing
کلفت وکوتاه سرزنش
snubs
کلفت وکوتاه سرزنش
bullied
گردن کلفت گوشت
bullies
گردن کلفت گوشت
bully
گردن کلفت گوشت
thugs
قاتل گردن کلفت
bullying
گردن کلفت گوشت
marchioness
نوعی گلابی کلفت
heavyset
چهارشانه کلفت وکوتاه
lumpier
کلفت ناهنجار تودهای
lumpy
کلفت ناهنجار تودهای
pachyder mata
جانوران پوست کلفت
lumpiest
کلفت ناهنجار تودهای
pachyderms
جانور پوست کلفت
hyperostosis
کلفت شدگی استخوان
pachyderm
جانور پوست کلفت
indurate
پوست کلفت کردن
fly line
ریسمان کلفت ماهیگیری
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
ancillary
مستخدم بومی مربوط به کلفت
butch
مرد یا پسر گردن کلفت
parlormaid
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
pachydrmatous
ادم پوست کلفت و بیرگ
deep mouthed
دارای صدای درشت و کلفت
nappies
کلفت و پرزدار خواب دار
nappy
کلفت و پرزدار خواب دار
boat rod
چوب کلفت ماهیگیری با قایق
chunk
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunks
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
beefcake
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
grego
جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
muscleman
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
meathead
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
senile keratosis
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
pea jacket or coat
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
grossest
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
barreled shaft
میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
barrel
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
gross
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
grossing
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
petersham
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard
مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com