English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (4 milliseconds)
English Persian
double-breasted دوطرف تکمه خور
Other Matches
from opposite directions از دوطرف روبروی هم
restrained beam تیر دوطرف گیردار
two way switch قطع و وصل کننده برق از دوطرف
extensiontable میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
cross voting رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
reefing jacket یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
botton تکمه
knob تکمه
buttoning تکمه
buttoned تکمه
bluebottles گل تکمه
buttons تکمه
tuber تکمه
tubers تکمه
bluebottle گل تکمه
knobs تکمه
button تکمه
push key تکمه فشاری
telegraph key تکمه تلگراف
impluse switch تکمه ضربهای
key board صفحه تکمه ها
synaptic knob تکمه سیناپسی
knobs تکمه گردان
push button switch تکمه فشاری
microphone button تکمه میکروفن
morse key تکمه مورس
listening key تکمه همشنوایی
start button تکمه استارت
emergency push button تکمه اضطراری
knob تکمه گردان
buttony تکمه دار
axon hillock تکمه اکسونی
press key تکمه فشاری
abutments تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
The button on my coat off. تکمه کتم افتاد
bud تکمه شکوفه کردن
kingcup الاله تکمه دار
start button تکمه راه اندازی
buds تکمه شکوفه کردن
budded تکمه شکوفه کردن
Press the elevator button. تکمه آسانسور رافشار بدهید
Do up your shirt buttons. تکمه های پیراهنت راببند
botton بسته شدن تکمه کردن
impluse sending key تکمه ارسالی ضربه جریان
Your buttons have come undone. تکمه های باز شده است
My buttons mave come off. تکمه های لباسم کنده شده
button تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoned تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoning تکمه زدن باتکمه محکم کردن
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com